صفحه ٤٦٧

دیدن چهره حقیقت محروم اند، و آن هایى که گوش حق شنو ندارند از شنیدن آیات حق.
چه چیز مانع مى شود که انسان قدرت شناخت را از دست بدهد؟
بدون شک، در درجه اول پیش داورى هاى غلط، هوى و هوس هاى نفسانى، تعصب هاى کورکورانه افراطى، گرفتار بودن در چنگال خودخواهى و غرور، و خلاصه هر چیزى که صفاى دل و پاکى روح انسان را بر هم مى زند و رنگ هاى تیره و تار به آن مى دهد، همه مانع درک حقیقت اند.

جمال یار ندارد حجاب و پرده ولى       غبار ره بنشان تا نظر توانى کرد!
تا نفس مبرا ز نواهى نشود          دل آینه نور الهى نشود!

در حدیث مى خوانیم: «لَولا أنَّ الشَّیاطینَ یَحومونَ عَلى قُلوبِ بَنى آدَمَ لَنَظَروا اِلى مَلَکوتِ السَّماواتِ؛ اگر شیاطین در اطراف قلوب فرزندان آدم دور نمى زدند آن ها مى توانستند ملکوت و باطن آسمان ها را ببینند».
به همین دلیل نخستین شرط براى رهروان راه حق، تهذیب نفس و تقواست، که بدون آن انسان در ظلمات وهم، گرفتار و در بیراهه ها سرگردان مى شود، و اگر مى بینیم قرآن مى گوید: (هُدًى لِلْمُتَّقِینَ)؛ «این آیات الهى مایه هدایت براى پرهیزکاران است» اشاره به همین واقعیت است.
بسیار دیده ایم کسانى را که با تعصب و لجاجت و پیش داورى هاى فردى یا گروهى به سراغ آیات قرآن مى روند و به جاى اینکه حقیقت را از آن درک کنند آنچه را خود مى خواهند بر قرآن تحمیل مى نمایند، به تعبیر دیگر: آنچه را که مى خواهند، در قرآن مى جویند، نه آنچه را که خدا بیان فرموده، و به جاى اینکه قرآن مایه هدایت شان شود، بر انحرافشان مى افزاید (البته نه قرآن، بلکه هوى و هوس سرکش شان)؛ (فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ اِیمَانًا وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ * وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً اِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُواْ وَهُمْ کَافِرُونَ)؛ «اما کسانى که ایمان