صفحه ٤٤

به عالى ترین وجه ترسیم کرده، مى فرماید: «قُلوبُهُم مَحزونَةٌ، وَ شُرورُهُم مَأمونَةٌ؛ «دل هاى آن ها محزون و مردم از شرّ آن ها در امان اند».
و نیز مى فرماید: «وَ لَولاَ الأجَلُ الَّذى کَتَبَ اللّهُ عَلَیهِم لَم تَستَقِرَّ أرواحُهُم فى اَجسادِهِم طَرفَةَ عَینٍ، شَوقآ إلَى الثَّوابِ، وَخَوفآ مِنَالعِقابِ؛ اگر اجلى که خداوند براى آن ها مقرر کرده، نبود، حتى یک چشم بر هم زدن ارواح آن ها در بدن هایشان آرام نمى گرفت، به خاطر عشق به پاداش الهى و ترس و وحشت از مجازات و کیفر او».(1)
قرآن مجید نیز درباره مؤمنان مى گوید: (الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَیْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ)؛ «همانان که از پروردگارشان در نهان مى ترسند، و از قیامت بیم دارند»(2) بنابراین آن ها خوف و ترس دیگرى دارند».
درباره اینکه منظور از اولیاى خدا چه کسانى است، میان مفسران گفتگوست، ولى آیه دوم مطلب را روشن ساخته و به گفتگوها پایان مى دهد؛ مى گوید:
«آن ها کسانى هستند که ایمان آورده و به طور مداوم تقوا و پرهیزکارى را پیشه خود ساخته اند»؛ (الَّذِینَ آمَنُوا وکَانُوا یَتَّقُونَ).
جالب اینکه ایمان را به صورت فعل ماضى مطلق آورده و تقوا را ماضى استمرارى! اشاره به اینکه ایمان آن ها به سرحدّ کمال رسیده، ولى تقوا که در عمل روزمرّه منعکس مى شود و هر روز و هر ساعت کار تازه اى مى طلبد و جنبه تدریجى دارد براى آن ها به صورت یک برنامه و وظیفه دائمى درآمده است.
آرى، این ها هستند که با داشتن این دو رکن اساسى دین و شخصیت، چنان آرامشى در درون جان خود احساس مى کنند که هیچ یک از طوفان هاى زندگى آن ها را تکان نمى دهد، بلکه به مضمون «المؤمن کالجبل الراسخ لا تحرکه العواصف» همچون کوه دربرابر تندباد حوادث استقامت به خرج مى دهند.