صفحه ٤٣

درنتیجه امنیت و آرامش واقعى بر وجود آن ها حکم فرماست، و به گفته قرآن (أُوْلَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ)(1) و یا به تعبیر دیگر (أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)؛ «یاد خدا مایه آرامش دل هاست».(2)
خلاصه اینکه غم و ترس در انسان ها معمولاً ناشى از روح دنیاپرستى است. کسانى که از این روح تهى هستند، اگر غم و ترسى نداشته باشند بسیار طبیعى است.
این بیان استدلالى مسأله بود و گاهى همین موضوع به بیان دیگرى که شکل عرفانى دارد به این صورت عرضه مى شود:
اولیاى خدا آن چنان غرق صفات جمال و جلال او هستند و آن چنان محو مشاهده ذات پاک او مى باشند که غیر او را به دست فراموشى مى سپرند. روشن است که غم و اندوه و ترس و وحشت حتماً به تصورِ نداشتن یا از دست دادن چیزى و یا مواجهه با دشمن و موجود خطرناکى نیاز دارد، کسى که غیر خدا در دل او نمى گنجد و به غیر او نمى اندیشد وجز او را در روح خود پذیرا نمى شود، چگونه ممکن است غم و اندوه و ترس و وحشتى داشته باشد؟!
از آنچه گفتیم این حقیقت نیز آشکار شد که منظور، غم هاى مادى و ترس هاى دنیوى است، وگرنه دوستان خدا وجودشان از خوف او مالامال است، ترس از انجام ندادن وظایف و مسئولیت ها، و اندوه براى موفقیت هایى که از آنان فوت شده، که این ترس و اندوه جنبه معنوى دارد و مایه تکامل وجود انسان و ترقى اوست، به عکسِ ترس و اندوه هاى مادى که مایه انحطاط و تنزّل است.
امیرمؤمنان على (علیه السلام) در خطبه معروف «همّام» که در آن، حالات اولیاى خدا را