صفحه ٤٢٤

بدون شک، فضل و رحمت الهى است که موجب نجات انسان ها از آلودگى ها و انحرافات و گناهان مى شود، چراکه از یک سو موهبت عقل را داده و از سوى دیگر موهبت وجود پیامبر و احکامى که از طریق وحى نازل مى شود، ولى از این مواهب گذشته، توفیقات خاص او و امدادهاى غیبى اش که شامل حال انسان هاى آماده و مستعد و مستحق مى گردد مهم ترین عامل پاکى و تزکیه است.
جمله «من یشاء» به معنى اراده و مشیت بى دلیل نیست، بلکه تا مجاهده و تلاشى نباشد، کمکى از ناحیه خدا صورت نمى گیرد. او دست کسى را مى گیرد که طالب این راه است و در آن گام مى نهد و جهاد مى کند؛ از وسوسه شیاطین حفظش مى کند و به سر منزل مقصود مى رساند. به تعبیر دیگر: فضل و رحمت الهى گاه جنبه «تشریعى» دارد و آن از طریق بعثت پیامبران و نزول کتب آسمانى و تشریع احکام و بشارت ها و انذارهاست، و گاه جنبه «تکوینى» دارد و آن از طریق امدادهاى معنوى و الهى است، و آیات مورد بحث (به قرینه عبارت «من یشاء») بیشتر ناظر به قسمت دوم است. همچنین باید توجه داشت که «زکات» و «تزکیه» در اصل به معنى «نمو یافتن» و «نمو دادن» است، ولى در بسیارى از موارد به معنى «پاک شدن» و «پاک کردن» به کار رفته است، و هر دوى این ها ممکن است به یک ریشه بازگردد، زیرا تا پاکى از موانع و مفاسد و رذایل نباشد نمو و رشد امکان پذیر نخواهد بود.
جمعى از مفسران براى دومین آیه مورد بحث، شأن نزولى نقل کرده اند که پیوند آن را با آیات گذشته روشن مى سازد: «این آیه درباره گروهى از صحابه نازل شد که بعد از «داستان افک» سوگند یاد کردند که به هیچ یک از کسانى که در این ماجرا درگیر بودند و به این تهمت بزرگ دامن زدند کمک مالى نکنند و در هیچ موردى با آن ها مواسات ننمایند آیه فوق نازل شد و آن ها را از این شدّت عمل و خشونت بازداشت و دستور عفو و گذشت داد».