صفحه ٤١٩

2. آنجا که نیکوکاران بر سر دار مى روند
جالب اینکه در این داستان مى خوانیم: کسى که در خواب دیده بود جام شراب به دست شاه مى دهد آزاد شد و آن کسى که در خواب دیده بود طبق نان بر سر دارد و پرندگان از آن مى خورند به دار آویخته شد.
آیا مفهوم این سخن این نیست که در محیط هاى فاسد و رژیم هاى طاغوتى، کسانى که در مسیر شهوات خودکامگان اند آزادى دارند، ولى کسانى که در راه خدمت به اجتماع و کمک کردن و نان دادن به مردم قدم برمى دارند حق حیات ندارند و باید بمیرند؟ این است بافت جامعه اى که نظام فاسدى بر آن حکومت مى کند و این است سرنوشت مردم خوب و بد در چنین جامعه هایى.
درست است که یوسف (علیه السلام) با اتکا به وحى الهى و علم تعبیر خواب، چنین پیش بینى اى را کرد، ولى هیچ معبّرى نمى تواند چنین تناسب هایى را در تعبیرش از نظر دور دارد.
درحقیقت خدمت در این جوامع گناه است، و خیانت و گناه، عین ثواب!

3. بزرگ ترین درس آزادى!
دیدیم که بالاترین درسى که یوسف (علیه السلام) به زندانیان داد درس توحید و یگانه پرستى بود، همان درسى که محصولش آزادى و آزادگى است.
او مى دانست «ارباب متفرقون» و هدف هاى پراکنده، و معبودهاى مختلف، سرچشمه تفرقه و پراکندگى در اجتماع اند و تا تفرقه و پراکندگى وجود دارد طاغوت ها و جباران بر مردم مسلط اند، لذا براى قطع ریشه آن ها دستور داد که از شمشیر بُرّان توحید استفاده کنند تا مجبور نباشند آزادى را به خواب ببینند، بلکه مى توانند آن را در بیدارى مشاهده کنند.
مگر جباران و ستمگران که بر گردن مردم سوارند در هر جامعه اى چند نفر