صفحه ١٤٩

نفر به او ایمان آوردند که اگر این دو عدد را بر یکدیگر تقسیم کنیم روشن مى شود که براى هدایت هر یک نفر به طور متوسط حدود دوازده سال تبلیغ کرد!
آیا اگر مبلّغان اسلامى از یک چنین استقامت و پشتکارى برخوردار باشند اسلام با این محتواى غنى و جالب عالم گیر نخواهد شد؟
2. فرار از حقیقت چرا؟
گاهى انسان تعجب مى کند که مگر ممکن است در زیر این آسمان کسانى پیدا شوند که حتى حاضر به شنیدن حرف حق نباشند و از آن فرار کنند؟ سخن از پذیرش نیست، سخن تنها از شنیدن است. ولى تاریخ مى گوید که این گونه افراد بسیار بوده اند.
نه تنها قوم نوح (علیه السلام) به هنگامى که او آن ها را به توحید دعوت مى کرد انگشت در گوش نهاده و جامه بر سر و صورت مى پیچیدند که حق را نشوند و نبینند، بلکه در عصر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز طبق صریح قرآن، گروهى بودند که وقتى صداى دل انگیز پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آیات قرآن بلند مى شد با جار و جنجال و سوت و صفیر چنان غوغایى به راه مى انداختند که هیچ کس صداى او را نشنود (وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ)؛ «کافران گفتند: «به این قرآن گوش فراندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید».(1)
در تاریخ خونین کربلا نیز آمده است: هنگامى که امام حسین (علیه السلام) سالار شهیدان مى خواست دشمنان منحرف را ارشاد و بیدار کند چنان جنجالى به راه انداختند که صداى امام در میان آن ها گم شد.(2)
امروز نیز این برنامه ادامه دارد، منتها در اشکال و چهره هاى دیگر. طرفداران