صفحه ٣٦١

2. آیا نوح (علیه السلام) نمى دانست که فرزندش مشمول وعده الهى نیست؟
با توجه به سخن نوح (علیه السلام) در آیات فوق و پاسخى که خداوند به او داد این سؤال پیش مى آید که چگونه نوح (علیه السلام) به این مسأله توجه نداشت که فرزندش کنعان مشمول وعده الهى نیست؟
پاسخ این سؤال را مى توان این گونه داد که فرزند او وضع کاملاً مشخصى نداشته، گاهى با مؤمنان و گاهى با کافران بود و چهره منافق گونه او، هرکس را ظاهراً به اشتباه مى انداخت. به علاوه احساس مسئولیت شدیدى که نوح (علیه السلام) درباره فرزندش مى کرد، و عشق و علاقه طبیعى که هر پدرى به فرزندش دارد ـ و پیامبران نیز از این قانون مستثنا نیستند ـ سبب شد که از خداوند چنین درخواستى کند، اما به محض اینکه از واقعیت امر آگاه شد، به سرعت در مقام عذرخواهى به درگاه خداوند وطلب عفو برآمد، هرچند گناهى از او سرنزده بود، اما مقام وموقعیت پیامبر ایجاب مى کند که بیش از این مراقب گفتار ورفتار خود باشد، براى او با آن شخصیّت، همین ترک اولى بزرگ بود وبه همین دلیل از پیشگاه خدا تقاضاى بخشش کرد. از اینجا پاسخ این سؤال نیز روشن مى شود که مگر انبیا گناه مى کنند که تقاضاى آمرزش نمایند؟

3. آنجا که پیوندها گسسته مى شود!
آیات فوق، یکى دیگر از عالى ترین درس هاى انسانى و تربیتى را ضمن بیان سرگذشت نوح (علیه السلام) منعکس مى کند، درسى که در مکتب هاى مادى هرگز مفهومى ندارد، اما در یک مکتب الهى و معنوى یک اصل اساسى است.
پیوندهاى مادى (نسب، خویشاوندى، دوستى و رفاقت) در مکتب هاى آسمانى همیشه تحت الشعاع پیوندهاى معنوى است.