صفحه ٢١٢

نزدیکى باهم دارند، چراکه سرچشمه کبر، جهل و نادانى و نشناختن قدر خود یا مقدار علم و دانایى خویشتن است.

ادب قرآن در بحث و محاجه(1)
در آیه 24 سوره زخرف آمده است: (قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَیْهِ آبَاءکُمْ قَالُوا اِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ)؛ «(پیامبرشان) گفت: آیا اگر من براى شما آیینى هدایت بخش تر از آنچه پدرانتان را بر آن یافتید آورده باشم (باز هم انکار مى کنید)؟! گفتند: (آرى،) ما به آنچه شما براى آن فرستاده شده اید کافریم».
این مؤدبانه ترین تعبیرى است که مى توان درمقابل قومى لجوج و مغرور بیان کرد که عواطف آن ها به هیچ وجه جریحه دار نشود. نمى گوید: آنچه شما دارید دروغ و خرافه است و حماقت، بلکه مى گوید: آنچه من آورده ام از آیین نیاکان شما هدایت کننده تر است، بیایید بنگرید و مطالعه کنید.
این گونه تعبیرات قرآن ادب در بحث و محاجه را به ویژه درمقابل جاهلان مغرور به ما مى آموزد، ولى آن ها به قدرى غرق در جهل و تعصب و لجاجت بودند که این گفتار حساب شده و مؤدبانه نیز در آن ها موثر واقع نشد و فقط در پاسخ انبیائشان «گفتند: ما به آنچه شما براى آن مبعوث هستید کافریم» «قَالُوا اِنَّا