صفحه ٤٢٢

نمى گوییم عالم اسباب را نادیده مى گیرد و در زندگى دنبال وسیله و سبب نمى رود، بلکه مى گوییم تأثیر واقعى را در سبب نمى بیند، بلکه سرنخ همه اسباب را به دست «مسبب الاسباب» مى بیند. به تعبیر دیگر: براى اسباب استقلال قائل نیست و همه آن ها را پرتوى از ذات پاک پروردگار مى داند.
ممکن است عدم توجه به این واقعیت بزرگ درباره افراد عادى قابل گذشت باشد، اما سر سوزنى بى توجهى به این اصل براى اولیاى حق مستوجب مجازات است، هرچند ترک اولایى بیش نباشد و دیدیم که چگونه یوسف (علیه السلام) براثر یک لحظه بى توجهى به این مسأله حیاتى، سال ها زندانش تمدید شد تا باز هم در کوره حوادث پخته تر و آبدیده تر شود، براى مبارزه با طاغوت و طاغوتیان آمادگى بیشتر پیدا کند و بداند که در این راه نباید جز بر نیروى الله و مردم ستمدیده اى که در راه الله گام برمى دارند تکیه نماید. این درس بزرگى است براى همه پویندگان این راه و مبارزان راستین، که هرگز خیال ائتلاف به نیروى یک شیطان را براى کوبیدن شیطان دیگر به خود راه ندهند و به شرق و غرب تمایل نیابند و جز در صراط مستقیم که جاده امت وسط است گام برندارند.

مجازات هم حسابى دارد(1)
گرچه آیات 21 و22 سوره نور: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ...) با صراحت داستان افک را دنبال نمى کند، ولى تکمیلى براى محتواى آن بحث محسوب مى شود و هشدارى است به همه مؤمنان که نفوذ افکار و اعمال شیطانى گاه به صورت تدریجى و کم رنگ است و اگر در همان گام هاى نخست کنترل نشود وقتى انسان متوجه مى گردد که کار از کار گذشته است، بنابراین هنگامى که نخستین وسوسه هاى اشاعه فحشا یا هر گناه دیگر آشکار مى شود، باید همان جا