صفحه ٣٥٧

به علاوه، مورخان معمولاً نسب را از طرف پدر حفظ مى کنند، چه مانعى دارد که یونس همانند عیسى ـ که نامش را نیز در آیات فوق مى خوانیم از طرف مادر، به ابراهیم منتهى شود؟
و اما لوط گرچه فرزند ابراهیم نبود، ولى از خاندان و دودمان او بود و همان طور که در لغت عرب گاهى به عمو، «اب» گفته مى شود، به برادرزاده یا خواهرزاده نیز «ذریه» و فرزند اطلاق مى گردد، بنابراین نمى توانیم دست از ظاهر آیات که درباره ابراهیم است برداریم و ضمیر را به نوح که در اینجا موضوع سخن نیست بازگردانیم.
و در آیه بعد نام زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را مى برد و اضافه مى کند که همه این ها از صالحان بودند، یعنى مقامات آن ها جنبه تشریفاتى و اجبارى نداشت، بلکه در پرتو عمل صالح در پیشگاه خدا شخصیّت و عظمت یافتند.
در آیه بعد نیز نام چهار نفر دیگر از پیامبران و رهبران الهى آمده است؛ مى فرماید: «و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط، هر کدام را بر مردم عصر خود برترى بخشیدیم» و در آخرین آیه اشاره اى کلى به پدران و فرزندان و برادران صالح پیامبرانِ نام برده کرده است.

نکته ها:
1. فرزندان پیامبر

در آیات فوق، عیسى از فرزندان ابراهیم (و به احتمالى از فرزندان نوح) شمرده شده، با اینکه مى دانیم تنها از طرف مادر به آن ها مربوط مى شود، و این دلیل بر آن است که سلسله نسب از طرف پدر و مادر به طور یکسان پیش مى رود و به همین دلیل نوه هاى پسرى و دخترى هر دو ذریه و فرزندزاده انسان محسوب مى شوند. بر همین اساس، امامان اهل بیت (علیهم السلام) که همه از طرف دختر به پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى رسند، ابناء رسول الله (فرزندان پیغمبر) خوانده مى شوند.