صفحه ٥٢

و منتهاى علمشان حیات دنیاست و افق دیدشان از نیازهاى حیوانى شان فراتر نمى رود.
آرى، تا علم ابزارى براى اهداف والاترى نشود جهل است و تا سرچشمه نور ایمان و وسیله اى در مسیر آن نگردد ضلال است.

علم هدف نیست، وسیله است(1)
در آیه شصت و شش سوره کهف مى خوانیم: (قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً)؛ «موسى به او گفت: «آیا (اجازه مى دهى) از تو پیروى کنم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است، به من بیاموزى؟».
از تعبیر «رشدا» چنین استفاده مى شود که علم هدف نیست، بلکه براى راه یافتن به مقصود و رسیدن به خیر و صلاح مى باشد، چنین علمى ارزشمند است و باید از استاد آموخت و مایه افتخار است.

مغروران به علم(2)
خداوند در آیات مختلف سوره مؤمن، سرچشمه اصلى انحراف و بدبختى گروه کثیرى از مردم را کبر و غرور معرفى مى کند. تکبرى که گاه از داشتن امکانات مالى، و یا کثرت نفرات و نیروى نظامى سرچشمه مى گیرد و گاه از داشتن مختصر معلوماتى که آن را فراوان مى پندارند. نمونه زنده آن را در عصر و زمان خود، و بعد از پیروزى هاى علمى و صنعتى در جوامع پیشرفته مادى با چشم مى بینیم، زیرا مى دانیم که یکى از عوامل مؤثر در نفى مذهب و روى آوردن به مکتب هاى الحادى، همین غرور علمى است که در قرون اخیر براى جمعى از دانشمندان علوم طبیعى پیدا شده است. آن ها با کشف اسرارى از طبیعت و دست