صفحه ٥١

ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى)؛ «این آخرین حدّ آگاهى آن هاست، پروردگار تو کسانى را که از راه او گمراه شده اند بهتر مى شناسد و (همچنین) هدایت یافتگان را از همه بهتر مى شناسد».
آرى، اوج افکار آن ها به اینجا منتهى شده که افسانه دختران خدا را درباره ملائکه طرح کنند و در ظلمات اوهام و خرافات دست و پا زنند، واین است آخرین نقطه همت آن ها که خدا را به فراموشى بسپارند و به دنیا اقبال کنند و تمام شرف و حیثیّت انسانى خود را با درهم و دینارى معاوضه نمایند.
جمله (ذَلِکَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ) مى تواند به خرافاتى همچون بت پرستى و فرشتگان را دختران خدا دانستن اشاره باشد، یعنى نهایت آگاهى این گروه همین موهومات است. یا اشاره به دنیاپرستى و اسارت آن ها در چنگال مادیات، یعنى نهایت فهم و شعورشان این است که به خواب و خور و عیش و نوش و متاع فانى و زودگذر و زرق و برق دنیا قناعت کرده اند.
در دعاى معروفى که در اعمال ماه شعبان از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده، مى خوانیم: «وَ لا تَجعَلِ الدُّنیا أکبَرَ هَمِّنا وَ لا مَبلَغَ عِلمِنا؛ خداوندا! دنیا را بزرگ ترین مشغولیات فکرى ما و نهایت علم و آگاهى ما قرار مده!».(1)
قابل توجه اینکه در آیات فوق در عین اینکه براى دنیاپرستان علمى قائل شده آن ها را گمراه مى شمرد، این دلیل بر آن است که از دیدگاه قرآن علمى که هدف نهایى آن تنها وصول به مادیات باشد و در ماوراى آن هدفى والاتر تعقیب نشود علم نیست، ضلالت و گمراهى است، و اتفاقاً تمام بدبختى هایى که در دنیاى امروز وجود دارد، تمام جنگ ها و خون ریزى ها، ظلم ها و تجاوزها، فسادها و آلودگى ها، از همین علوم ضلالت آفرین سرچشمه مى گیرد، از کسانى که مبلغ