صفحه ٤٢١

اِلاَّ لِلّهِ)؛ حکومت و حکمیت مخصوص خداست! آن ها از این مسأله بدیهى غافل بودند و یا خود را به تغافل مى زدند که اگر حکمیت را پیشوایانى تعیین کنند که فرمان رهبرى شان را خدا صادر کرده، حکم آن ها نیز حکم خداست، چراکه سرانجام به او منتهى مى شود.
درست است که حَکَم ها (داورها) در داستان جنگ صفین به تصویب امیرمؤمنان على (علیه السلام) تعیین نشدند، ولى اگر تعیین مى شدند حکم آن ها حکم على (علیه السلام) و حکم على (علیه السلام) حکم پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حکم پیامبر (صلی الله علیه و آله) حکم خدا بود.
اصولاً مگر خداوند به طور مستقیم بر جامعه انسانى حکومت و یا میان آن ها داورى مى کند؟! جز این است که باید اشخاصى از نوع انسان ـ ولى به فرمان خدا ـ زمام این امر را به دست گیرند؟ ولى خوارج بدون توجه به این حقیقت روشن، اصل داستان حکمیت را بر على (علیه السلام) ایراد گرفتند و حتى ـ العیاذبالله ـ آن را دلیل بر انحراف حضرتش از اسلام دانستند، زهى خودخواهى و جهل و جمود!!
و این چنین، سازنده ترین برنامه ها هنگامى که به دست افراد جاهل و نادان بیفتد تبدیل به بدترین وسایل مخرب مى شود. امروز نیز گروهى که درحقیقت دنباله روان خوارج اند و از نظر جهل و لجاجت چیزى از آن ها کم ندارند آیه فوق را دلیل بر نفى تقلید از مجتهدان و یا نفى صلاحیت حکومت از آن ها مى دانند، ولى جواب همه این ها در بالا داده شد.

توجه به غیر خدا
توحید، تنها در این خلاصه نمى شود که خداوند، یگانه و یکتاست، بلکه باید در تمام شئون زندگى انسان پیاده شود، و یکى از بارزترین نشانه هایش این است که انسان موحد به غیر خدا تکیه نمى کند و به غیر او پناه نمى برد.