صفحه ٥٨

حقوقى، یا به تعبیر دیگر: برخورد منطقى با حقوق مردم، بنابراین تعجبى ندارد که آن قدر ناراحت شود که پیمان مؤکد خویش را با آن عالم بزرگ فراموش کند، اما همین که از باطن امر آگاه شد آرام گرفت و دیگر اعتراضى نکرد، و این خود بیانگر آن است که عدم اطلاع از باطن رویدادها چه اندازه نگران کننده است.

در علم افزون طلب باش(1)
در آیه 114 سوره طه مى خوانیم: (...وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَى اِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِى عِلْماً)؛ «و (اى پیامبر) نسبت به (تلاوت) قرآن، پیش از آن که وحى بر تو تمام شود شتاب مکن، و بگو: پروردگارا! علم مرا افزون کن!».
از آنجا که نهى از عجله هنگام دریافت وحى ممکن است این توّهم را ایجاد کند که از کسب علم بیشتر، نهى شده، بلافاصله با جمله (قُل رَّبِّ زِدْنِى عِلْماً)؛ «بگو : پروردگارا! علم مرا زیاد کن» جلوى این پندار گرفته شده است، یعنى شتاب زدگى درست نیست، ولى تلاش براى افزایش علم لازم است.
بعضى از مفسران نیز گفته اند که در جمله اول به پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور داده شده که در فهم همه جانبه آیات، پیش از تبیین آن در آیات دیگر عجله نکند و در جمله دوم دستور داده شده که از خدا آگاهى بیشتر نسبت به ابعاد مختلف آیات قرآن را بخواهد.
به هر حال جایى که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آن علم سرشار و روح مملو از آگاهى مأمور باشد که تا پایان عمر، از خدا افزایش علم بطلبد، وظیفه دیگران کاملاً روشن است. درحقیقت از نظر اسلام، علم هیچ حد و مرزى را نمى شناسد، افزون طلبى در بسیارى از امور مذموم است، ولى در علم ممدوح مى باشد، افراط بد است ولى افراط در علم معنى ندارد.