صفحه ١٤٥

راه و رسم تبلیغ(1)
در آیات پنجم تا نهم سوره نوح (علیه السلام) چنین مى خوانیم: (قَالَ رَبِّ إِنِّى دَعَوْتُ قَوْمِى لَیْلاً وَنَهَاراً * فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعَائِى اِلاَّ فِرَاراً * وَإِنِّى کُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِى آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَکْبَرُوا اسْتِکْبَاراً * ثُمَّ إِنِّى دَعَوْتُهُمْ جِهَاراً * ثُمَّ إِنِّى أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ اِسْرَاراً)؛ «(نوح) گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب وروز (به سوى تو) دعوت کردم، امّا دعوت من چیزى جز فرار (از حقّ) بر آنان نیفزود، و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند) تا تو آنها را بیامرزى، انگشتان خویش را در گوش هایشان قرار داده و لباس هایشان را بر خود پیچیدند و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدّت استکبار کردند. سپس من آنها را با صداى بلند (به اطاعت فرمان تو) دعوت کردم، سپس آشکارا و نهان (حقیقت توحید و ایمان را) براى آنان بیان داشتم».
در این آیات در ادامه رسالت و مأموریت نوح (علیه السلام) براى دعوت قومش سخنانى از زبان خود او هنگامى که به پیشگاه پروردگار شکایت مى برد، نقل شده که بسیار آموزنده است.
سخنان نوح (علیه السلام) در این زمینه سخنانى است که مى تواند براى همه مبلغان دینى راهگشا باشد؛ مى فرماید: «نوح گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز به سوى تو دعوت کردم (و لحظه اى در ارشاد و تبلیغ آن ها کوتاهى نکردم) اما این دعوت و ارشاد من چیزى جز فرار از حق بر آن ها نیفزود».
و این عجیب است که دعوت به سوى چیزى سبب فرار از آن شود، اما با توجه به اینکه تأثیر دعوت ها نیاز به نوعى آمادگى و سنخیّت و جاذبه متقابل دارد جاى تعجب نیست که در دل هاى ناآماده اثر معکوس و منفى بگذارد و به تعبیر دیگر: افراد لجوج و دشمن حق هنگامى که دعوت مردان خدا را مى شنوند