صفحه ٤٢٦

هر چیزى که دل مى بستند از آن بتى مى ساختند و دربرابر آن عبادت مى کردند و هرگاه جسم دیگرى مى یافتند که توجهشان را جلب مى نمود بت اول را کنار گذاشته از دومى بت مى ساختند! و به این صورت، معبود آن ها چیزى بود که هواى نفس آن ها بپسندد.(1) ولى تعبیر (مَنِ اتَّخَذَ اِلَهَهُ هَوَاهُ)؛ «کسى که معبود خود را هواى نفس خویش قرار دهد» با تفسیر اول هماهنگ تر است.
درمورد جمله (وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ) تفسیر معروف همان است که در بالا گفتیم، یعنى خداوند با علم به اینکه آن ها استحقاق هدایت ندارند گمراهشان کرده است. اشاره به اینکه آن ها با دست خود تمام چراغ هاى هدایت را شکسته و راه هاى نجات را به روى خود بسته و پل هاى بازگشت را پشت سر خود ویران کرده اند، در چنین شرایطى خداوند لطف و رحمتش را از آن ها برمى گیرد و حس تشخیص نیک و بد را از آن ها سلب مى کند، گویى قلب و گوششان را در محفظه اى گذاشته و بسته و مهر کرده است و بر چشم آن ها پرده سنگینى افکنده است.
این ها درحقیقت آثار چیزى است که براى خود برگزیده اند و نتیجه شوم معبودى است که براى خود انتخاب کرده اند.
راستى چه بت خطرناکى است هوى نفس که تمام درهاى رحمت و راه هاى نجات را به روى انسان مى بندد! و چه گویا و پرمعنى است حدیثى که از پیغمبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «ما عُبِدَ تَحتَ السَّماءِ اِلهٌ اَبغَضُ اِلَى اللّهِ مِنَ الهَوى!؛ هرگز در زیر آسمان معبودى مبغوض تر نزد خدا از هواى نفس پرستش نشده است».(2)
ولى بعضى از مفسران گفته اند: جمله مورد بحث، اشاره به این است که این