صفحه ٣٦٩

داشته باشد، در بیشتر مواقع گرفتار یکى از این دو اشکال مى شود. با این توضیح آیا مى توان باور کرد فردى درس نخوانده، ترسیم دقیق و کاملى از باریک ترین و حساس ترین فصول چنین عشق شورانگیزى بنماید، بدون اینکه کوچک ترین تعبیر تحریک آمیز و دور از عفتى به کار برد؟!
ولى قرآن در ترسیم صحنه هاى حساس این داستان به طرز شگفت انگیزى «دقت در بیان» را با «متانت و عفت» به هم آمیخته و بدون اینکه از ذکر وقایع چشم بپوشد و اظهار عجز کند، تمام اصول اخلاق و عفت را نیز به کار بسته است.
مى دانیم که از همه صحنه هاى این داستان، حساس تر، شرح ماجراى آن «خلوتگاه عشق» است که «ابتکار» و «هوس» همسر عزیز مصر، دست به دست هم دادند و آن را به وجود آوردند. قرآن در شرح این ماجرا همه گفتنى ها را گفته، اما کوچک ترین انحرافى از اصول عفت سخن پیدا نکرده است، آنجا که مى گوید: (وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ اِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ اِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ)؛ «و آن زن که یوسف در خانه او بود، از او تمنّاى کامجویى کرد؛ درها را بست و گفت: بیا به سوى آنچه براى تو مهیاست! (یوسف) گفت: پناه مى برم به خدا! او [عزیز مصر] صاحب نعمت من است؛ مقام مرا گرامى داشته (آیا ممکن است به او ظلم و خیانت کنم؟!) به یقین ستمکاران رستگار نمى شوند».(1)

نکاتى در این آیه قابل دقت است:
الف) کلمه «راود» در جایى به کار برده مى شود که کسى با اصرار آمیخته با نرمش و ملایمت، چیزى را از کسى بخواهد و چون در این داستان، مشخص