صفحه ٣٥٤

کشانده، یعنى شیطان یا دوست بد یا خویشاوند گمراه، و فردى همچون «ابى» براى «عقبه» که در شأن نزول آمده بود.
درواقع این آیه و آیه قبل، دو حالت نفى و اثبات را در مقابل هم قرار مى دهد، در یکى مى گوید: «اى کاش راهى با پیامبر پیدا کرده بودم!» و در دیگرى مى گوید : «اى کاش فلان شخص را دوست خود انتخاب نکرده بودم!» که تمام بدبختى در ترک رابطه با پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قبول رابطه با این دوست گمراه بود.
باز ادامه مى دهد: «بیدارى و آگاهى به سراغ من آمده بود (و سعادت در خانه مرا کوبید) ولى این دوست بى ایمان مرا گمراه ساخت».
اگر از ایمان و سعادت جاویدان فاصله زیادى داشتم، این اندازه جاى تأسف نبود، ولى تا نزدیک مرز پیش رفتم، یک گام بیشتر نمانده بود که براى همیشه خوشبخت شوم، اما این کوردل متعصب لجوج مرا از لب چشمه آب حیات تشنه بازگرداند و در گرداب بدبختى فرو برد.
«ذکر» در جمله (لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ اِذْ جَاءَنِی) معنى وسیعى دارد و تمام آیات الهى را که در کتب آسمانى نازل شده شامل مى شود، بلکه هر چیزى که موجب بیدارى و آگاهى انسان باشد در آن جمع است.
و در پایان آیه مى گوید: «شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است»؛ (وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلاِْنسَانِ خَذُولاً). چراکه انسان را به بیراهه ها و مناطق خطر مى کشاند و بعد او را سرگردان رها کرده و به دنبال کار خود مى رود.
باید توجه داشت که «خذول» صیغه مبالغه است و به معنى مخذول کننده. حقیقت خذلان این است که کسى دل به یارى دیگرى ببندد، ولى او درست در لحظات حساس دست از کمک و یارى اش بردارد.
درباره اینکه جمله اخیر (وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلاِْنسَانِ خَذُولاً) گفتار خداوند است به عنوان هشدار براى همه ظالمان و گمراهان و یا دنباله گفتار این افراد