صفحه ٣٣٩

شده است، ازجمله آداب تحیّت، و ورود در مجلس، دعوت به طعام، سخن گفتن با پیامبر (صلی الله علیه و آله)، و جادادن به تازه واردها، به ویژه افراد بافضیلت و پیشگام در ایمان و علم.(1)
و این به خوبى نشان مى دهد که قرآن براى هر موضوعى در جاى خود اهمیت و ارزش قائل است و هرگز اجازه نمى دهد آداب انسانى معاشرت به دلیل بى اعتنایى افراد زیرپا گذاشته شود. در کتب احادیث، صدها روایت درباره آداب معاشرت با دیگران از پیامبران (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهم السلام) نقل شده و مرحوم «شیخ حر عاملى» آن ها را در کتاب وسائل الشیعه جلد هشتم در 166 باب گردآورى کرده است. ریزه کارى هاى که در این روایات وجود دارد نشان مى دهد که اسلام تا چه حد در این باره باریک بین و حتى سخت گیر است.
در این روایات حتى طرز نشستن، سخن گفتن، تبسّم کردن، مزاح نمودن، اطعام کردن، نامه نوشتن، و حتى طرز نگاه کردن به دوستان نیز مورد توجه قرار گرفته و دستورهایى در زمینه هر یک داده شده است که نقل آن ها ما را از بحث تفسیرى خارج مى کند، تنها به یک حدیث از امیرمؤمنان على (علیه السلام) در اینجا قناعت مى کنیم:
«لِیَجتَمِعَ فی قَلبِکَ الإفتِقارُ إلَى النَّاسِ وَالإستِغناءُ عَنهُم، یَکُونُ افتِقارُکَ إلَیهِم فی لینِ کَلامِکَ، وَحُسنِ سِیرَتِکَ، وَیَکونُ استِغناؤکَ عَنهُم فی نَزاهَةِ عِرضِکَ وَبَقاءِ عِزِّکَ؛ باید در قلب تو نیاز به مردم و بى نیازى از آن ها جمع باشد؛ نیازت در نرمى سخن، و حسن سلوک تجلى کند، و بى نیازى ات در حفظ آبرو و عزت نفس».(2)