صفحه ١٩٢

صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ)؛ «به یقین مؤمنان رستگار شدند؛ آن ها که در نمازشان خشوع دارند».
«خاشعون» از ماده «خشوع» به معنى حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است که دربرابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمى در انسان پیدا مى شود و آثارش در بدن ظاهر مى گردد.
در اینجا قرآن «اقامه صلوة» (خواندن نماز) را نشانه مؤمنان بیان نمى کند، بلکه خشوع در نماز را از ویژگى هاى آنان مى شمرد، اشاره به اینکه نماز آن ها الفاظ و حرکاتى بى روح و فاقد معنى نیست، بلکه هنگام نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار در آن ها پیدا مى شود که از غیر او جدا مى گردند و به او مى پیوندند، چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار مى شوند که بر تمام ذات وجودشان اثر مى گذارد؛ خود را ذره اى مى بینند دربرابر وجودى بى پایان، و قطره اى دربرابر اقیانوسى بى کران. براى آن ها لحظات این نماز هر کدام درسى است از خودسازى و تربیت انسانى و وسیله اى است براى تهذیب روح و جان.
در حدیثى مى خوانیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) مردى را دید که در حال نماز با ریش خود بازى مى کند، فرمود: «أما أنَّهُ لَو خَشَعَ قَلبُهُ لَخَشَعَت جَوارِحُهُ؛ اگر او در قلبش خشوع بود اعضاى بدنش نیز خاشع مى شد».(1) اشاره به اینکه خشوع، حالتى درونى است که در برون اثر مى گذارد.
پیشوایان بزرگ اسلام آن چنان خشوعى در حالت نماز داشتند که به کلى از غیر الله بیگانه مى شدند، تا آنجا که در حدیثى مى خوانیم: «پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) گاهى هنگام نماز به آسمان نظر مى کرد، اما هنگامى که آیه فوق نازل شد دیگر سر بلند نمى کرد و همیشه به زمین نگاه مى نمود».(2)