صفحه ٩٤

إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لا تَعْلَمُونَ * بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ اِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ)؛ «و پیش از تو، جز مردانى که به آنها وحى مى کردیم، نفرستادیم! اگر نمى دانید، از آگاهان بپرسید تا از دلایل روشن و کتب (پیامبران پیشین) آگاه شوید و بر تو نیز، قرآن را نازل کردیم، تا آنچه را که به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ و شاید اندیشه کنند».
گرچه دو آیه اخیر به تناسب بحث هاى مربوط به مشرکان، سخن از مهاجران راستین مى گفت، ولى آیات مورد بحث بار دیگر به بیان مسائل گذشته درباره اصول دین مى پردازد و به یکى از اشکالات معروف مشرکان پاسخ مى گوید:
آن ها مى گفتند: چرا خداوند فرشته اى را براى ابلاغ رسالت نازل نکرده است (و یا مى گفتند: چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) مجهز به یک نیروى فوق العاده نیست که ما را به ترک کارهایمان مجبور کند)؟
خداوند در پاسخ آن ها مى گوید: «ما پیش از تو نیز رسولانى فرستادیم و این رسولان جز مردانى که وحى به آن ها فرستاده مى شد نبودند».
آرى، این مردان از جنس بشر بودند، با تمام غرایز و عواطف انسانى، دردهاى آن ها را از همه بهتر تشخیص مى دادند و نیازهاى آن ها را به خوبى درک مى کردند، در حالى که هیچ فرشته اى نمى تواند از این امور به خوبى آگاه شود، و آنچه را در درون یک انسان مى گذرد به وضوح درک کند.
بى تردید، مردان وحى وظیفه اى جز ابلاغ رسالت نداشتند، کار آن ها گرفتن وحى و رساندن به انسان و کوشش از مسیر عادى براى تحقق بخشیدن به اهداف وحى بود، نه اینکه با یک نیروى خارق العاده الهى، و برهم زدن همه قوانین طبیعت، مردم را به قبول دعوت و ترک همه انحرافات مجبور کنند، که اگر چنین مى کردند ایمان آوردن، افتخار و تکامل نبود.