صفحه ٤١٤

نمى شوید و به سوى پرستش (اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ) نمى آیید تا بتوانید این خودکامگان ستمگر را که شما را بى گناه و به مجرد اتهام به زندان مى افکنند از جامعه خود برانید؟
سپس اضافه کرد: «این معبودهایى که غیر از خدا براى خود ساخته اید چیزى جز یک مشت اسم هاى بى مسمى نیستند که شما و پدرانتان آن ها را درست کرده اید»؛ (مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ اِلاَّ أَسْمَاءً سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُکُم).
«این ها امورى است که خداوند دلیل و مدرکى براى آن نازل نفرموده، بلکه ساخته و پرداخته مغزهاى ناتوان شماست»؛ (مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ).
«بدانید که حکومت جز براى خدا نیست (به همین دلیل شما نباید دربرابر این بت ها و طاغوت ها و فراعنه سر تعظیم فرود آورید)»؛ (إِنِ الْحُکْمُ اِلاَّ لِلّهِ).
و باز براى تأکید بیشتر اضافه کرد: «خداوند فرمان داده جز او را نپرستید»؛ (أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ اِلاَّ اِیَّاهُ).
«این است آیین و دین پابرجا و مستقیم که هیچ گونه انحرافى در آن راه ندارد»؛ (ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ). یعنى توحید در تمام ابعادش، در عبادت، در حکومت، در جامعه، در فرهنگ و در همه چیز، آیین مستقیم و پابرجاى الهى است.
«ولى (چه مى توان کرد که) بیشتر مردم آگاهى ندارند: (وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَیَعْلَمُونَ) و به دلیل این عدم آگاهى در بیراهه هاى شرک سرگردان مى شوند و به حکومت غیر «الله» تن مى دهند و چه زجرها و زندان ها و بدبختى ها که از این رهگذر دامنشان را مى گیرد.
یوسف (علیه السلام) پس از راهنمایى و ارشاد دو رفیق زندانى خود و دعوت آن ها به حقیقت در ابعاد مختلفش، به تعبیر خواب آن ها پرداخت، چراکه از آغاز به همین منظور نزد او آمده بودند و او هم قول داده بود این خواب ها را تعبیر کند، ولى فرصت را غنیمت شمرد و فصل گویا و زنده اى از توحید و مبارزه با شرک را براى آن ها بازگو کرد.