صفحه ٥٤

از سوى دیگر، بروز انواع مفاسد اخلاقى و اجتماعى، و بروز انواع نابسامانى ها، قتل ها و کشتارها و بیمارى هاى روانى و انواع تجاوزهاى مالى و ناموسى، نشان داد که علوم انسانى هرگز نتوانسته است به تنهایى جلوى نابسامانى ها را بگیرد، بلکه بدآموزى هایى که معمولاً از آن جدا نیست گاهى بر دامنه آن افزوده است.
از سوى سوم، معماهاى فراوانى که در علوم پیدا شد و انسان خود را از حل آن عاجز دید، و دنیاهاى وسیعى که دربرابر دیدگان او خودنمایى کرد (چه عوالم بسیار بزرگ و چه فوق العاده کوچک) و خود را از شناخت آن ناتوان مشاهده کرد، سبب شد که بار دیگر دست به دامان تعلیمات انبیا بزند و گروه عظیمى دوباره به سایه وحى بازگردند و درمان این بیمارى هاى جانکاه را در دستورات انبیا جستجو کنند. کلیساها رونق گرفت و تعلیمات مذهبى جزء برنامه زندگى بسیارى شد.
در این میان «اسلام» با تعلیمات ویژه و مترقى و جامع خود بروز و ظهور تازه اى یافت و حرکت ها به سوى شناخت اسلام اصیل شروع شد.
امید است پیش از آنکه یأس الهى بار دیگر دامان گروهى از مردم این جهان را بگیرد این بیدارى همگانى شود و آثار آن غرور محو و نابود گردد تا به خسران و زیان منتهى نشود.
همچنین از آیات آغازین سوره تکاثر: (... کَلّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ کَلّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * کَلّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ...) استفاده مى شود که یکى از عوامل اصلى تفاخر و تکاثر و فخرفروشى، همان جهل و نادانى نسبت به پاداش و کیفر الهى و عدم ایمان به معاد است.
از این گذشته، جهل انسان به ضعف ها و آسیب پذیرى هایش، و به آغاز