صفحه ٤٠٦

نیست که گروهى ایمان نیاورند، چراکه آیات و نشانه ها و اخطارها و انذارها تنها به درد کسانى مى خورد که براى پذیرش حق آمادگى دارند، اما «کسانى که تصمیم گرفته اند هرگز ایمان نیاورند این امور هیچ گونه اثرى برایشان ندارد»؛ (وَمَا تُغْنِى الآیَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لاَّ یُؤْمِنُونَ).
این جمله اشاره به حقیقتى است که بارها در قرآن خوانده ایم که دلایل و سخنان حق و نشانه ها و اندرزها به تنهایى کافى نیست، بلکه زمینه هاى مستعد و آماده نیز شرط گرفتن نتیجه است.
سپس با لحنى تهدیدآمیز امّا در لباس سؤال و استفهام مى گوید: «آیا این گروه لجوج و بى ایمان جز این انتظار دارند که سرنوشتى همانند اقوام طغیانگر و گردنکش پیشین که گرفتار مجازات دردناک الهى شدند پیدا کنند؟» سرنوشتى همچون فراعنه و نمرودها و شدادها و اعوان و انصارشان! (فَهَلْ یَنتَظِرُونَ اِلاَّ مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِهِمْ).
و در پایان آیه به آن ها اخطار مى کند: «اى پیامبر! به آن ها بگو: اکنون که شما در چنین مسیرى هستید و حاضر به تجدیدنظر نیستید شما در انتظار بمانید، ما نیز با شما در انتظار خواهیم بود». شما در انتظار درهم شکستن دعوت حق، وما در انتظار سرنوشت شوم و دردناکى براى شما، همچون سرنوشت اقوام مستکبر پیشین (قُلْ فَانتَظِرُواْ اِنِّى مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ).
باید توجه داشت که «استفهام» در جمله (فَهَلْ یَنتَظِرُونَ) استفهام انکارى است، یعنى آن ها با این شیوه رفتارشان انتظارى جز فرا رسیدن سرنوشتى شوم نمى توانند داشته باشند.
«ایام» گرچه در لغت، جمع «یوم» به معنى روز است، ولى در اینجا به معنى حوادث دردناکى است که در دوران عمر اقوام گذشته واقع شده است.
سپس براى اینکه چنین توهمى پیش نیاید که خدا هنگام مجازات،