صفحه ٤٠٣

و اگر در چندین آیه از قرآن در سوره هاى شعراء و اعراف و هود و نمل و عنکبوت مى بینیم که از پیامبران و رسولان الهى که براى هدایت و رهبرى امت ها فرستاده شدند تعبیر به «اخوهم» یا «اخاهم» (برادر آن جمعیت) شده اشاره به همین نکته مى باشد.
نکته دیگر این که قرآن درمورد تشویق به کار نیک (شفاعت حسنه) مى گوید: «نصیبى» از قرآن به تشویق کننده مى رسد، در حالى که درمورد «شفاعت سیّئه» مى گوید: «کفلى» از آن به آن ها مى رسد. دلیل این اختلاف تعبیر این است که «نصیب» به معنى بهره وافر از امور مفید و سودمند است و «کفل» به معنى سهم از چیزهاى پست و بد است.
آیه فوق یکى از منطق هاى اصیل اسلام را در مسائل اجتماع روشن مى سازد و تصریح مى کند که مردم در سرنوشت اعمال یکدیگر از طریق شفاعت و تشویق و راهنمایى شریک اند، بنابراین هرگاه سخن یا عمل و یا حتى سکوت انسان سبب تشویق جمعیتى به کار نیک یا بد شود، تشویق کننده سهم قابل توجهى از نتایج آن کار خواهد داشت بدون اینکه چیزى از سهم فاعل اصلى کاسته شود.
در حدیثى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) چنین نقل شده است: «مَن أمَرَ بِمَعروفٍ أونَهى عَن مُنکَرٍ أودَلَّ عَلى خَیرٍ أوأشارَ بِهِ فَهُوَ شَریکٌ وَ مَن أمَرَ بِسوءٍ أودَلَّ عَلَیهِ أوأشارَ بِهِ فَهُوَ شَریکٌ؛ هر کس به کار نیکى امر یا از منکرى نهى کند، یا مردم را به عمل خیر راهنمایى نماید، و یا به نحوى موجبات تشویق آن ها را فراهم سازد، در آن عمل سهیم وشریک است. همچنین هر کس به کار بد دعوت یا راهنمایى و تشویق نماید او نیز شریک است».
در این حدیث، سه مرحله براى دعوت اشخاص به کار خوب و بد ذکر شده است: مرحله امر، مرحله دلالت و مرحله اشاره که به ترتیب مرحله قوى