صفحه ٤٠٢

بنابراین مسئولیت هر کس دربرابر اعمال خویش به این معنى نیست که از دعوت دیگران به سوى حق و مبارزه با فساد چشم بپوشد و روح اجتماعى اسلامى را تبدیل به فردگرایى و بیگانگى از اجتماع کند و در لاک خود فرو رود.
کلمه «شفاعت» در اصل از ماده «شفع» (بر وزن نفع) به معنى جفت است، بنابراین ضمیمه شدن هر چیز به چیز دیگر شفاعت نامیده مى شود، منتها گاهى این ضمیمه شدن در مسأله راهنمایى و ارشاد و هدایت است (مانند آیه فوق) که در این حال معنى امر به معروف و نهى از منکر را مى دهد (و شفاعت سیئه به معنى امر به منکر و نهى از معروف است). ولى اگر در مورد نجات گنهکاران از عواقب اعمالشان باشد به معنى کمک به افراد گنهکارى است که شایستگى و لیاقت شفاعت را دارند.
به عبارت دیگر: شفاعت گاهى قبل از انجام عمل است که به معنى راهنمایى است و گاهى بعد از انجام عمل است که به معنى نجات از عواقب عمل مى باشد و هر دو، مصداق ضمیمه شدن چیزى به چیز دیگر است.
همچنین باید توجه داشت که آیه مفهومى کلى را دربر دارد و هرگونه دعوت به کار نیک و بد را شامل مى شود، چون در زمینه آیات جهاد وارد شده است «شفاعت حسنه» اشاره به تشویق پیامبر (صلی الله علیه و آله) به جهاد کردن و «شفاعت سیئه» اشاره به تشویق منافقان به جهاد نکردن است که هر کدام سهمى از نتیجه این کار خواهند برد.
درضمن، تعبیر به «شفاعت» در این مورد که سخن از رهبرى (رهبرى به سوى نیکى ها یا بدى ها) در میان مى باشد ممکن است اشاره به این نکته باشد که سخنان رهبر (اعم از رهبران خیر و شرّ) در صورتى در دیگران نفوذ خواهد کرد که براى خود امتیازى بر دیگران قائل نباشد، بلکه خود را همدوش و همردیف آن ها قرار دهد و این مسأله اى است که در پیشبرد هدف هاى اجتماعى فوق العاده مؤثر است.