صفحه ٢٢٦

ممکن است گاهى اوقات اعمال صالح از بعضى از انسان هاى غیرمؤمن سر زند، ولى به یقین ریشه دار و پایدار و گسترده نیست، چراکه از انگیزه هاى عمیق الهى سرچشمه نمى گیرد و جامعیت ندارد.
قرآن در اینجا «صالحات» را مخصوصاً به صورت «جمع» آورده، جمعى که «با الف و لام» همراه است و معنى عموم دارد و بیانگر این حقیقت است که راه جلوگیرى از آن خسران طبیعى و قهرى، بعد از ایمان، انجام همه اعمال صالح است، نه قناعت فقط به یک یا چند عمل صالح، و به راستى اگر ایمان در عمق جان انسان جاى گیرد، چنین آثارى را از خود ظاهر مى سازد.
ایمان، تنها یک اندیشه و اعتقاد در زوایاى روح و فاقد هرگونه تأثیر نیست، ایمان تمام وجود انسان را به رنگ خود درمى آورد.
ایمان همانند چراغ پرنورى است که درون اطاقى روشن شود، نه تنها فضاى اطاق را نورانى مى کند، بلکه شعاع آن از تمام دریچه هاى اطاق به بیرون مى افتد و هر کس از خارج بگذرد به خوبى مى فهمد آنجا چراغ پرنورى روشن است.
همین گونه وقتى چراغ ایمان در سراى قلب انسان روشن شود نور آن از «زبان» و «چشم» و «گوش» و «دست و پاى انسان» منعکس مى گردد و حرکات هر کدام از آن ها نشان مى دهد نورى در قلب است که پرتوش بیرون تابیده.
به همین دلیل در آیات قرآن در بیشتر موارد، «عمل صالح» همراه «ایمان» به عنوان «لازم و ملزوم» یکدیگر آمده است؛ در آیه 97 سوره نحل مى خوانیم: (مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً)؛ «هر کسى کار شایسته اى انجام دهد خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، به طور مسلّم او را حیات پاکیزه اى مى بخشیم» و در آیه 100 سوره مؤمنون مى خوانیم: تأسف بدکاران بعد از جدایى از این عالم در این است که چرا عمل صالحى انجام نداده اند، و لذا براى انجام عمل صالح، با اصرار زیاد تقاضاى بازگشت مى کنند: (رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ).