صفحه ١٨٧

منظور از «تقوا» در همه ابعاد و در مفهوم وسیعش، ازجمله تقوا دربرابر مخالفان است، یعنى حتى دربرابر دشمن باید اصول اخلاق اسلامى را رعایت کرد، با اسیران معامله اسلامى نمود، با منحرفان رعایت انصاف و ادب کرد، از دروغ و تهمت پرهیز نمود و حتى در میدان جنگ همان گونه که در اصول تعلیمات جنگى اسلام وارد شده، باید تقوا و موازین اسلامى حفظ شود: به بى دفاعان نباید حمله کرد، متعرض کودکان و پیران ازکارافتاده نباید شد، حتى چهارپایان را نباید از بین برد، مزارع را نباید نابود کرد، و آب را نباید به روى دشمن بست. خلاصه، تقوا و رعایت اصول عدالت دربرابر دوست و دشمن عموماً باید انجام شود و اجرا گردد (البته موارد استثنایى که بسیار نادر است از این حکم خارج مى باشد).
ده: «و خداوند با کسانى است که نیکوکارند»؛ (وَالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ).
چنان که قرآن در سایر آیات بیان کرده، گاهى باید پاسخ بدى را با نیکى داد و دشمن را از این طریق شرمنده و شرمسار نمود، چراکه این کار، پرخصومت ترین دشمنان و «الدّ الخصام» را به دوست مهربان و «ولى حمیم» مبدل مى سازد.
احسان و نیکى اگر به موقع و در جاى خود انجام شود، یکى از بهترین روش هاى مبارزه است و تاریخ اسلام پر است از مظاهر این برنامه. رفتارى که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با مشرکان مکه بعد از فتح نمود، معامله اى که با وحشى، قاتل حمزه کرد، برخوردى که با اسیران بدر داشت، رفتارى که با یهودیانى که انواع اذیت و آزار را درباره او روا مى داشتند، انجام داد و همچنین نظایر این برنامه در زندگى على (علیه السلام) وسایر پیشوایان بزرگ، خود بیانگر این دستور اسلامى است.
جالب اینکه در نهج البلاغه در خطبه معروف همام که مرد زاهد و عابد و هوشیارى بود، مى خوانیم: هنگامى که از امیرمؤمنان على (علیه السلام) تقاضاى توضیح