صفحه ١٨٣

را به طرف حق متوجه ساخت. درحقیقت حکمت از «بعد عقلى» وجود انسان استفاده مى کند و موعظه حسنه از «بُعد عاطفى»(1) و مقید ساختن «موعظه» به «حسنه» شاید اشاره به این است که اندرز در صورتى مؤثر مى افتد که خالى از هرگونه خشونت، برترى جویى، تحقیر طرف مقابل، تحریک حسّ لجاجت او و مانند آن باشد. چه بسیارند اندرزهایى که اثر معکوسى مى گذارند به خاطر این دلیل که مثلاً در حضور دیگران و همراه با تحقیر بوده و یا از آن بوى برترى جویى گوینده استشمام شده است، بنابراین موعظه هنگامى اثر عمیق خود را مى بخشد که «حسنه» باشد و به صورت زیبایى پیاده شود.
سه: «و با آن ها (یعنى مخالفان) به طریقى که نیکوتر است به مناظره بپرداز»؛ (الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ). این سومین گام، مخصوص کسانى است که ذهن آن ها پیش تر از مسائل نادرستى انباشه شده و باید از طریق مناظره ذهن شان را خالى کرد تا براى پذیرش حق آمادگى پیدا کنند.
بدیهى است که مجادله و مناظره نیز هنگامى مؤثر مى افتد که «بالتى هى احسن» باشد، حق و عدالت و درستى و امانت و صدق و راستى بر آن حکومت کند و از هرگونه توهین و تحقیر و خلاف گویى و استکبار خالى باشد و خلاصه تمام جنبه هاى انسانى آن حفظ شود.
و در پایان آیه نخستین اضافه مى کند: «پروردگار تو از هر کسى بهتر مى داند چه کسانى از طریق او گمراه شده و چه کسانى هدایت یافته اند».
اشاره به اینکه وظیفه شما دعوت به راه حق است، از راه هاى سه گانه حساب شده فوق، اما چه کسانى سرانجام هدایت مى شوند و چه کسانى در راه ضلالت پافشارى خواهند کرد، آن را تنها خدا مى داند و بس.