صفحه ١٧٨

قُلِ اللَّهُ وَاِنَّا أَوْ اِیَّاکُمْ لَعَلَى هُدى أَوْ فِى ضَلالٍ مُّبِینٍ * قُل لاَّ تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ * قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ)؛ «بگو: چه کسى شما را از آسمان ها و زمین روزى مى دهد؟ بگو: خداوند [یگانه] و ما یا شما بر (طریق) هدایت یا در گمراهى آشکارى هستیم. بگو: شما از گناهى که ما کرده ایم سؤال نخواهید شد، (همان گونه که) ما دربرابر آنچه شما انجام مى دهید سؤال نخواهیم شد. بگو: پروردگار ما همه ما را جمع مى کند، سپس در میان ما به حق داورى مى نماید (و مجرمان را از نیکوکاران جدا مى سازد)، و اوست داور آگاه».
در این جا خداوند براى ابطال عقاید مشرکان، مسأله «رازقیت» را عنوان مى کند. این دلیل نیز به صورت سؤال و جواب است تا وجدان خفته آن ها را از این طریق بیدار سازد و به وسیله پاسخى که از دورن شان مى جوشد به اشتباه خود پى ببرند.
مى گوید: «بگو: چه کسى شما را از آسمان ها و زمین روزى مى دهد و برکات آن را در اختیارتان مى گذارد؟». بدیهى است که هیچ کس از آن ها نمى توانستند بگویند این بت هاى سنگى و چوبى باران را از آسمان نازل مى کنند، گیاهان را از زمین مى رویانند و منابع ارضى و سماوى را در اختیار ما مى گذارند.
جالب اینکه بدون انتظار براى پاسخ آن ها بلافاصله مى فرماید: «بگو: الله» (قُلِ اللَّهُ) بگو: خداست که منبع همه این برکات است، یعنى مطلب به قدرى واضح و روشن است که نیاز به پاسخ مخاطب ندارد، بلکه سؤال کننده و شنونده با یکدیگر هم صدا هستند، چراکه حتى مشرکان، خداوند را خالق و معطى ارزاق مى دانستند و براى بت ها تنها مقام شفاعت قائل بودند.
این نکته نیز قابل توجه است که روزى هاى پروردگار که از آسمان به انسان ها مى رسد منحصر به باران نیست، «نور و حرارت خورشید» و «هوا» که در جو زمین وجود دارد، از قطرات حیات بخش باران نیز مهم تر است.