صفحه ١٣٠

نفر را نام برد و از عفو عمومى مستثنا کرد، چراکه افرادى خطرناک و غیرقابل بخشش بودند، اما بقیه را جز این چند نفر مشمول عفو عمومى ساخت و درضمن، این جمله پرمعنى را بیان کرد: «من درباره شما همان چیزى را مى گویم که یوسف درباره برادران خود که به او ستم کرده بودند گفت»:
(لا تَثْرَیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ)؛ «امروز ملامت و توبیخى بر شما نیست! خداوند شما را مى آمرزد و او مهربان ترین مهربانان است».(1)
«ولى» در آیه مورد بحث به معنى «دوست»، و «حمیم» در اصل به معنى آب داغ و سوزان است و اگر به عرق بدن حمیم گفته مى شود به دلیل گرمى آن است، و حمام را نیز به همین مناسبت حمام مى گویند. به دوستان پرمحبت و گرم و داغ نیز «حمیم» گفته مى شود و منظور در آیه همین است. قابل توجه اینکه مى فرماید: «کانه ولىّ حمیم» «گویا یک دوست گرم و صمیمى است» اشاره به اینکه اگر واقعاً در صف دوستان صمیمى هم درنیاید حداقل در ظاهر چنین خواهد بود.
از آنجا که چنین برخوردى با مخالفان کار ساده و آسانى نیست و رسیدن به چنین مقامى نیاز به خودسازى عمیق اخلاقى دارد، در آیه بعد مبانى اخلاقى این گونه برخورد با دشمنان را در عبارتى کوتاه و پرمعنى بیان کرده، مى فرماید:
«به این خصلت نمى رسد مگر کسانى که داراى صبر و استقامت اند»؛ (وَمَا یُلَقَّاهَا اِلّا الَّذِینَ صَبَرُوا) «و به این خوى و خلق عظیم نمى رسد مگر کسانى که بهره بزرگى از ایمان و تقوا و اخلاق دارند»؛ (وَمَا یُلَقَّاهَا اِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ).
آرى، انسان مدت ها باید خودسازى کند تا بتواند بر خشم و غضب خویش چیره گردد، باید در پرتو ایمان و تقوا آن قدر روح او وسیع و قوى شود که به آسانى از آزار دشمنان متأثر نگردد و حس انتقام جویى در او شعله ور نشود؛ روحى بزرگ، و شرح صدر کافى لازم است تا شخص به چنین مرحله اى از کمال