صفحه ١١٧

به علاوه گاهى بى اعتنایى و دورى لازم است، تا هم از شرشان در امان بماند و هم درسى از این طریق به آنان بدهد، ولى این هجران و دورى نباید به معنى قطع برنامه هاى تربیتى، و تبلیغ و دعوت به سوى خدا باشد.
بنابراین، آیات فوق به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و تمام کسانى که در خط او گام برمى دارند نسخه جامع و کاملى مى دهد که از عبادات شبانه و نیایش پروردگار در سحرگاهان مدد بگیرند و سپس این نهال را با آب یاد خدا و اخلاص و توکل و صبر و هجران جمیل، آبیارى کنند، چه نسخه جامع و جالبى!
تعبیر به (رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ)؛ «خداوند مشرق و مغرب» اشاره به حاکمیت و ربوبیت او بر تمام جهان هستى است، همان گونه که در تعبیرات روزمره مى گوییم: فلان کس شرق و غرب زمین را در سیطره خود قرار داد، یعنى تمام روى زمین را، نه فقط نقطه مغرب و مشرق. «هجر جمیل» (دورى و جدایى شایسته) ـ همان گونه که اشاره کردیم ـ به معنى هجران توأم با دلسوزى و دعوت و تبلیغ به سوى حق است، که یکى از روش هاى تربیتى در زمان هاى خاصى محسوب مى شود و هرگز با مسأله «جهاد» در زمان هاى دیگر منافات ندارد، که هر سخن جایى و هر نکته مقامى دارد. به تعبیر دیگر: این دورى، بى اعتنایى نیست، بلکه خود نوعى اعتناست و به هر حال، اینکه بعضى حکم آیه فوق را منسوخ با آیات جهاد دانسته اند صحیح نیست.
مرحوم «طبرسى» در مجمع البیان در ذیل آیه مى گوید: «وَ فِى هذا دِلالَةٌ عَلى وُجُوبِ الصَّبرِ عَلَى الأَذى، لِمَن یَدعُو اِلَى الدِّینَ وَالمُعاشِرَةِ بِأَحسَنِ الأَخلاقِ وَاِستِعمالِ الرِّفقِ لِیَکُونُوا أَقرَبَ اِلَى الاِجابَةِ؛ این آیه دلالت مى کند که مبلّغین اسلام و دعوت کنندگان به سوى دین، باید درمقابل ناملایمات شکیبایى پیشه کنند و با حسن خلق و مدارا، با مردم معاشرت نمایند، تا سخنان آن ها زودتر پذیرفته شود».(1)