صفحه ٨٧

سخن را نمى گفتید، چراکه بشارت ظهور پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در آن آمده است.
مى فرماید: (مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَاراً)؛ «داستان کسانى که مکلف به تورات شدند، ولى حق آن را ادا نکردند، مانند داستان درازگوشى است که کتاب هایى حمل مى کند (اما چیزى از آن نمى فهمد)».(1)
چنین حیوانى از کتاب چیزى جز سنگینى احساس نمى کند و برایش تفاوت ندارد که سنگ و چوب بر پشت دارد یا کتاب هایى که دقیق ترین اسرار آفرینش و مفیدترین برنامه هاى زندگى در آن است.
این قوم از خود راضى که تنها به نام تورات یا تلاوت آن قناعت کردند، بى آنکه در محتواى آن اندیشه نموده و به آن عمل کنند همانند حیوانى هستند که در حماقت و نادانى ضرب المثل و مشهور خاص و عام است.
این گویاترین مثالى است که براى عالم بى عمل مى توان بیان کرد که سنگینى مسئولیت علم را بر دوش دارد بى آنکه از برکات آن بهره گیرد، و افرادى نیز که با الفاظ قرآن سروکار دارند، ولى از محتوا و برنامه عملى آن بى خبرند (و چه بسیارند این افراد در بین صفوف مسلمین) مشمول همین آیه اند. این احتمال نیز وجود دارد که یهود با شنیدن آیات نخستین این سوره و مانند آن که از موهبت بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله) سخن مى گوید گفته باشند که ما نیز اهل کتابیم و مفتخر به بعثت حضرت موساى کلیم هستیم. قرآن در پاسخ آن ها مى گوید: چه فایده که دستورهاى تورات را زیر پا نهادید و آن را در زندگى خود هرگز پیاده نکردید!
ولى به هر حال هشدارى است به همه مسلمانان که مراقب باشند سرنوشتى همچون یهود پیدا نکنند. این فضل عظیم الهى که شامل حال آن ها شده و این