صفحه ٨٤

حِیدی حَیادِ».
على (علیه السلام) در این گفتار که از سوز دل مبارکش حکایت مى کند به مردم عراق مى گوید: «اى مردمى که بدن هایتان جمع و دل ها و افکارتان پراکنده است، سخنان داغ شما سنگ هاى سخت را درهم مى شکند، ولى اعمال سست شما دشمنان تان را به طمع وامى دارد، در مجالس و محافل چنین و چنان مى گویید، امّا هنگام پیکار فریاد مى زنید که اى جنگ از ما دور شو!».(1)
در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «یَعنی بِالعُلَماءِ مَن صَدَّقَ فِعلُهُقَولَهُ، وَ مَن لَم یُصَدِّق فِعلُهُ قَولَهُ فَلَیسَ بِعالِمٍ؛ عالم کسى است که عملش گفتارش را تصدیق کند و هر کس عملش گفتارش را تصدیق نکند عالم نیست».(2)
یکى از شعراى معاصر، سرنوشت ملت هایى را که اهل سخن اند و نه اهل عمل، و به همین دلیل همیشه اسیر چنگال دشمنان اند در داستان زیبایى که از زبان یک باز شکارى مطرح کرده مجسم ساخته است:

دوش مى گفت بلبلى با باز******کز چه حال تو خوش تر است از من؟
تو که زشتى و بد عبوس و مهیب******تو که لالى وگنگ وبسته دهن
مست وآزاد روى دست شهان******با دو صد ناز مى کنى مسکن
من بدین ناطقى و خوش خوانى******با خوش اندامى وظریفى تن
قفسم مسکن است و روزم شب******بهره ام غصه است و رنج و محن
باز گفتا که راست مى گویى******لیک سرّش بود بسى روشن
دأب تو گفتن است و نا کردن******خوى من کردن است و ناگفتن