صفحه ٤٤١

حکم مربوط به حق شخص است چنانچه صاحب حق، «مجرم» را ببخشد، حد او ساقط مى شود، مگر اینکه آن قدر این جرم تکرار شود که حیثیت و آبروى جامعه را به خطر بیفکند که در اینجا حسابش جداست. هرگاه دو نفر به یکدیگر دشنام ناموسى دهند در اینجا حد از دو طرف ساقط مى گردد، ولى هر دو به حکم حاکم شرع تعزیر مى شوند، بنابراین هیچ مسلمانى حق ندارد دشنام را پاسخ به مثل دهد، بلکه تنها مى تواند از طریق قاضى شرع احقاق حق کند و مجازات دشنام دهنده را بخواهد.
به هر حال، هدف از این حکم اسلامى اولاً حفظ آبرو و حیثیت انسان هاست و ثانیاً جلوگیرى از مفاسد فراوان اجتماعى و اخلاقى است که از این رهگذر دامان جامعه را مى گیرد، چراکه اگر افراد فاسد آزاد باشند هر دشنام و هر نسبت ناروایى به هر کس بدهند و از مجازات مصون بمانند، حیثیت و نوامیس مردم همواره در معرض خطر قرار مى گیرد و حتى سبب مى شود که به خاطر این تهمت هاى ناروا همسر به همسرش بدبین گردد و پدر به مشروع بودن فرزند خود! خلاصه، موجودیت خانواده به خطر مى افتد و محیطى پر از سوءظن و بدبینى بر جامعه حکم فرما مى شود، بازار شایعه سازان داغ، و همه پاک دامنان در اذهان لکه دار مى گردند.
اینجاست که باید با قاطعیت رفتار کرد، همان قاطعیتى که اسلام در برابر این افراد بدزبان و آلوده دهان نشان داده است.
آرى، چنان کسانى باید براى یک دشنام زشت و تهمت هشتاد تازیانه نوش جان کنند تا حیثیت و نوامیس مردم را به بازى نگیرند!