صفحه ٣٠٨

مسلمانان قرار گیرد و آن را قدوه و اسوه خویش قرار دهند، دستوراتش را مو به مو اجرا کنند و تمام خطوط زندگى خویش را با آن هماهنگ سازند. اما متأسفانه برخورد گروهى از مسلمانان با قرآن برخورد با یک مشت اوراد نامفهوم است، تنها به تلاوت سرسرى مى پردازند و درنهایت به تجوید و مخارج حروف و زیبایى صوت اهمیت مى دهند. بیشترین بدبختى مسلمانان از همین جاست که قرآن را از شکل یک برنامه جامع زندگى خارج ساخته و تنها به الفاظ آن قناعت کرده اند. قابل توجه اینکه در آیات مورد بحث باصراحت مى گوید: این منافقان بیماردل در قرآن تدبر نکردند که به این روز سیاه افتادند.
«تدبر» از ماده «دبر» (بر وزن ابر) به معنى بررسى نتایج و عواقب چیزى است، به عکس تفکر که بیشتر به بررسى علل و اسباب چیزى گفته مى شود، و به کار بردن هر دو تعبیر در قرآن مجید پرمعنى است.
اما نباید فراموش کرد که بهره گیرى از قرآن نیاز به نوعى خودسازى دارد، هرچند خود قرآن نیز به خودسازى کمک مى کند، چراکه اگر بر دل ها قفل ها باشد، قفل هایى از هوى و هوس، کبر و غرور، لجاجت و تعصب، اجازه ورود نور حق به آن نمى دهد و در آیات مورد بحث به همین امر نیز اشاره شده است.
و چه زیبا مى گوید امیرمؤمنان على (علیه السلام) در خطبه اى که پیرامون صفات پرهیزکاران فرموده است:
«أَمَّا اللیلَ فَصافُّونَ أقدامَهُم تالینَ لاِجزاءِ القُرآنِ یُرَتِّلُونَها تَرتِیلاً یُحَزِّنُونَ بِهِ أنفُسَهُم وَ یَستَثیرونَ بِهِ دَواءَ دائِهِم فَإذا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیها تَشویقٌ رَکَنُوا إلَیها طَمَعاً وَ تَطَلَّعَت نُفُوسُهُم إلَیها شَوقاً وَ ظَنُّوا أنَّها نُصبُ أعیُنِهِم وَ إذا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیها تَخویفٌ أصغَوا إلَیها مَسامِعَ قُلُوبِهِم وَ ظَنُّوا أنَّ زَفیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهیقَها فی اُصُولِ آذانِهِم؛ آن ها شب هنگام بر پا ایستاده، قرآن را به صورت شمرده و با تدبر تلاوت مى کنند و جان خود را با آن محزون مى سازند، داروى درد خود را از آن مى گیرند، هرگاه به آیه اى رسند که در