صفحه ١٦٥

در دو آیه بعد (وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُونَ اِلَیْکَ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ کَانُواْ لا یَعْقِلُونَ * وَمِنهُم مَّن یَنظُرُ اِلَیْکَ أَفَأَنتَ تَهْدِى الْعُمْىَ وَلَوْ کَانُواْ لا یُبْصِرُونَ) به دلیل انحراف و تسلیم نشدن آن ها دربرابر حق اشاره مى کند، مى گوید: «براى هدایت یک انسان، تنها تعلیمات صحیح و آیات تکان دهنده و اعجازآمیز و دلایل روشن کافى نیست، بلکه آمادگى و استعداد پذیرش و شایستگى براى قبول حق نیز لازم است، همان گونه که براى پرورش سبزه و گل، تنها بذر آماده کافى نمى باشد، زمین مستعد نیز لازم است».
لذا نخست مى گوید: «گروهى از آن ها به تو گوش فرامى دهند اما گویى کر هستند»؛ (وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُونَ اِلَیْکَ).(1)
«با این حال که آن ها گوش شنوایى ندارند، آیا تو مى توانى سخن خود را به گوش کران برسانى هرچند نفهمند؟!»؛ (أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ کَانُواْ لا یَعْقِلُونَ).
«و گروهى دیگر از آنان چشم به تو مى دوزند و اعمال تو را مى نگرند که هر یک نشانه اى از حقانیت و صدق گفتار تو را دربر دارد، اما گویى کورند و نابینا»؛ (وَمِنهُم مَّن یَنظُرُ اِلَیْکَ).(2)
«آیا تو مى توانى کوران را هدایت کنى هرچند نبینند؟!»؛ (أَفَأَنتَ تَهْدِى الْعُمْیَ وَلَوْ کَانُواْ لاَ یُبْصِرُونَ).
ولى بدان و آن ها نیز باید بدانند که این نارسایى فکر و عدم بصیرت و نابینایى از دیدن چهره حق و ناشنوایى دربرابر گفتار خدا، چیزى نیست که با خود از مادر به این جهان آورده باشند و خداوند به آن ها ستمى کرده باشد، بلکه این خود آن ها بوده اند که با اعمال نادرست شان و دشمنى و عصیان دربرابر حق، روح خود را تاریک و چشم بصیرت و گوش شنوایشان را از کار انداختند، چراکه «خداوند