صفحه ١٦٢

پاسخ سؤال اول روشن است، زیرا در آیات فوق، بحث از سخنانى است که امید هدایت در آن باشد، اگر بعد از بررسى و دقت ثابت شد که فلان کتاب گمراه کننده است دیگر از موضوع این دستور خارج مى شود، اسلام هرگز اجازه نمى دهد مردم در راهى که نادرست بودنش به ثبوت رسیده گام بگذارند.
البته تا زمانى که این امر بر کسى ثابت نشده و به اصطلاح در حال تحقیق درباره مذاهب مختلف براى پذیرش دین صحیح است مى تواند همه این کتب را مورد بررسى قرار دهد، ولى بعد از ثبوت مطلب باید آن را به عنوان یک ماده سمى از دسترس این وآن خارج کرد.
و اما درمورد سؤال دوم در صورتى دادن قرآن به دست غیرمسلمان جایز نیست که مایه هتک و بى حرمتى باشد، ولى اگر بدانیم غیرمسلمانى به راستى در فکر تحقیق درباره اسلام است و مى خواهد قرآن را براى این منظور و هدف بررسى کند، نه تنها گذاشتن قرآن در اختیارش بى مانع است، بلکه شاید واجب باشد و کسانى که این امر را تحریم کرده اند منظورشان غیر از این صورت است.
و لذا مجامع بزرگ اسلامى اصرار دارند که قرآن را به زبان هاى زنده دنیا ترجمه کنند و براى نشر دعوت اسلامى در اختیار حق طلبان و تشنگان حقایق قرار دهند. درمورد سؤال سوم نیز باید به این نکته توجه داشت که بسیار مى شود انسان شخصاً از عهده کار برنمى آید، اما هنگامى که دیگرى آن را انجام دهد مى تواند خوب را از بد تشخیص دهد و با نیروى خرد و سرمایه وجدان بهترین آن ها را برگزیند.
براى نمونه، ممکن است کسانى باشند که از فن معمارى و بنایى آگاه نباشند، حتى نتوانند دو آجر را به صورت صحیح روى هم بگذارند، ولى یک ساختمان خوب و با کیفیت عالى را از یک ساختمان زشت و بى قواره و ناموزون تشخیص مى دهند.
افراد زیادى را مى شناسیم که خود شاعر نیستند، اما ارزش اشعار شعراى