صفحه ١٠٩

گرفته شود، زندگي اش آشفته مي گردد و کاملاً روحيه خود را از دست مي دهد و فکر مي کند که دنيا به آخر رسيده است. او به اينکه مردم او را بستايند و در برابرش تعظيم و احترام کنند و با القاب ويژه او را خطاب کنند دل خوش است، اما در اين انديشه نيست که کاري کند که امام زمان(عجل الله فرجه الشريف)، از او راضي گردد و او را تحسين کند.
بايد توجه داشت که دل انسان به يک باره نمي ميرد و انسان به تدريج حيات روحاني خويش را از دست مي دهد. ازاين روي، وقتي انسان براي نخستين بار مرتکب گناهي مي گردد، ناراحت و پشيمان مي شود. اما پس از انجام گناه اول، براي انجام گناه دوم آمادگي بيشتري دارد. پس اگر جلوي نفس امّاره را نگيرد و وسوسه هاي شيطاني در او اثر گذارد، دست به گناه دوم مي زند و در اين صورت از ميزان پشيماني و ناراحتي او کاسته مي شود. بالأخره با انجام گناهان بيشتر به مرحله اي مي رسد که نه تنها از ارتکاب گناه پشيمان نمي گردد، بلکه خوش حال نيز مي شود که اين همان مرگ دل است. امام باقر(عليه السلام) در ترسيم اين معنا مي فرمايند:
مَا مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَفِي قَلْبِهِ نُکتَه بَيْضَاءُ، فَإِنْ أَذْنَبَ وَ ثَنَّى خَرَجَ مِنْ تِلْک النُّکتَه سَوَادٌ، فَإِنْ تَمَادى فِي الذُّنُوبِ اتَّسَعَ ذَلِک السَّوَادُ حَتَّى يُغَطِّي الْبَيَاضَ، فَإِذَا غَطَّى الْبَيَاضَ لَمْ يَرْجِعْ صَاحِبُهُ إِلَى خَيْرٍ أَبَداً، وَهُوَ قَوْلُ اللَّهِ؛(90) کلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا کانُوا يَکسِبُونَ؛(91) «هيچ مؤمني نيست مگر آنکه در دلش نقطه سفيدي وجود دارد، پس اگر مرتکب گناه شد و دوباره آن را تکرار کرد، نقطه سياهي در آن پديد خواهد آمد و اگر همچنان به گناه خويش ادامه داد، نقطه سياه گسترش مي يابد تا آنکه سفيدي قلب را به کلي مي پوشاند و در اين صورت، صاحب چنين قلبي هرگز به سوي خوبي