در روايتي از امام رضا(عليه السلام) وارد شده که منظور از «فاصفح الصفح الجميل» عفو و درگذشتن بدون مؤاخذه و سرزنش است.(105)
اِلهى ظَلِّلْ عَلى ذُنُوبى غَمامَ رَحْمَتِک، وَاَرْسِلْ عَلى عُيُوبى سَحابَ رَاْفَتِک، اِلهى هَلْ يَرْجِعُ الْعَبْدُ الْابِقُ اِلاَّ اِلى مَوْلاهُ؟ اَمْ هَلْ يُجيرُهُ مِنْ سَخَطِهِ اَحَدٌ سِواهُ؟ «خدايا، ابر رحمتت را بر گناهان من بگستران و سحاب و بارش لطف و محبتت را بر عيب هايم بباران. خدايا، آيا بنده گريز پا و فراري جز به سوي مولايش بازمي گردد؟ و يا هيچ کس جز مولايش او را از خشم خود پناه مي دهد؟»
بنده گنهکار در جست وجوي رأفت و پناه معبود
در حقيقت، گناه آتش نهاني است که در دنيا و آخرت گنهکار را در خويش فرو مي گيرد و مي سوزاند و با شعله هاي خود در دنيا، ايمان و روح او را تباه مي سازد و در قيامت و آخرت همه هستي و سرمايه اش را با لهيب سوزان خود مي سوزاند و تنها ابر رحمت و بارش باران لطف و رأفت الاهي شعله هاي کشنده و تباه سازنده آن را خاموش مي کند.
يکي از رابطه هاي بين خدا و انسان، رابطه عبد و مولاست و همه انسان ها بنده اند و خداوند مولاي مطلق آنهاست. حضرت در فراز فوق به اين رابطه اشاره دارند و در مناجات امير مؤمنان(عليه السلام)، در مسجد کوفه، اين رابطه چنين ترسيم شده است: مَوْلاىَ يا مَوْلاىَ، اَنْتَ الْمَوْلى وَاَنَا الْعَبْدُ، وَهَلْ يَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلَّا الْمَوْلى؛(106) «آقا و مولاي من، تويي مولا و منم بنده، و آيا به بنده اي کسي جز مولا رحم مي کند؟»