صفحه ٢٩١

مقام بندگي اولياي خدا و باور آنان به توحيد خالص
اعتقاد و باور به «توحيد خالص» که حضرت در مناجات خود از خداوند درخواست کرده اند، عالي ترين مقام اولياي خداست و عالي ترين خواسته اي است که پس از رهايي از عذاب الاهي انسان مي تواند از خداوند درخواست کند. اين مقام براي کساني حاصل مي گردد که همه شائبه هاي شرک و توجه به ماسوي الله را از درون خويش خارج کنند و جز به خداوند توکل نکنند و تنها او را مالک و حاکم هستي بشناسند و تنها به او اميد داشته باشند و تنها از او خوف و ترس داشته باشند و تنها خداوند را دوست داشته باشند و ديگر دوستي ها و محبت هاي آنها جلوه هاي محبت به خداوند و در امتداد آن محبت اصيل و متعالي باشد. پس توحيد خالصْ توحيد در استعانت، توکل، توحيد در خوف ورجا و توحيد در محبت و بالاتر از همه «توحيد در وجود استقلالي» است، يعني موحد به مرحله اي مي رسد که هستي مستقل و همه شئون هستي را مخصوص خداوند مي يابد و اين حقيقت را تنها با مفاهيم ذهني و در پرتو برهان عقلي درنمي يابد، بلکه با علم حضوري شهود مي کند و در نتيجه علاقه استقلالي به غير خداوند نخواهد داشت: اَنْتَ الَّذى‏ اَشْرَقْتَ‏ الْأَنْوارَ فى‏ قُلُوبِ اَوْلِيآئِک حَتّى‏ عَرَفُوک وَوَحَّدُوک، وَاَزَلْتَ الْأَغْيارَ عَنْ قُلُوبِ اَحِبَّائِک، حَتّى‏ لَمْ يُحِبُّوا سِواک؛(262) «تو کسي هستي که انوار خود را در دل هاي اوليائت تاباندي تا آنکه تو را شناختند و به يکتايي تو باور کردند و اغيار و بيگانگان را از دل هاي دوستانت زدودي تا آنکه آنان غير تو را دوست ندارند».
ره يافته به چنين مقامي انسان ايدئال از نظر اسلام و قرآن است که با نور الاهي وحدانيت خدا را مي بيند و تعلق به غيرخدا را از دل برمي کند و اصالتاً خدا را دوست مي دارد و به او عشق مي ورزد و هرچيز ازآن جهت که به او منسوب است، محبوب او خواهد بود.