صفحه ٥٥

بگريند که بي هوش شوند يا اين عبارت را به زبان مي آورند: فَمَنْ يکونُ اَسوَءَ حالاً منّي اِنْ اَنَا نُقِلْتُ عَلي مِثلِ حالي اِلي قَبري و يا بفرمايند:
اللهم إِنّي کلَّما قُلتُ قَدْ تَهَيأتُ و تَعَبّأتُ وقُمْتُ لِلصلاه بَيْنَ يَدَيْک وَناجَيْتُک أَلْقَيْتَ عَلَيََّ نُعاساً إذا أنا صَلّيتُ وسَلَبْتَني مُناجاتَک إذا أنا ناجَيْتُ؛(38) «خدايا، من هرگاه با عزم و جزم با خود گفتم و خويش را مهيا و آماده طاعتت ساختم و در پيشگاه تو به نماز ايستادم و مشغول مناجات با تو گرديدم، در حال نماز مرا به خواب انداختي و گاه مناجات حال راز و نياز از من باز گرفتي».

پاسخ سوم
امام خود را پدر امت مي داند و همه پيروان خويش، اعم از نيکوکار و معصيت کار، را فرزندان خويش مي داند و خود را مسئول آنان مي داند. چه اينکه در قيامت نيز هر امتي و از جمله شيعيان به نام قافله سالار و امام خويش فرا  خوانده مي شوند؛ چنان که خداوند فرمود: يَوْمَ نَدْعُو کلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ کتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَـئِک يَقْرَؤُونَ کتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً؛(39) «[به ياد آر] روزي که هر گروه از مردم را به پيشوايشان بخوانيم، پس هرکه نامه او را به دست راستش دهند آنان نامه خويش را بخوانند و به اندازه رشته باريک ميان هسته خرما ستم نبينند».
همچنان که پدر و مادر خيانت و بدي فرزند را به خود نسبت مي دهند و با آنکه خود بي گناهند عذرخواهي مي کنند، امام نيز که خود را مسئول پيروان خويش مي داند شأن و مقام خود را در حد پيروان گنهکار خود تنزل مي دهد و سخن آنان را سخن