صفحه ٥٤

انجام وظيفه بندگي متناسب با معرفت آنان باز مي دارد و نمي گذارد که پيوسته آنان به ياد خدا باشند و يا گاهي بر حسب ضرورت و به اقتضاي اينکه انسان اند، به امور دون مايه اي چون قضاي حاجت مي پردازند، درهر حال احساس شرمساري و گناه در درگاه خداوند دارند و پيوسته خود را مقصر مي دانند و ازاين روي به توبه و انابه مي پردازند. امام راحل(رحمه الله) در توجيه اين احساس مي فرمودند: کسي که مريض است و يا پايش شکسته است و به اين دليل نمي تواند از رختخواب بلند شود و يا پايش را جمع کند، وقتي شخص بزرگي به عيادت او مي آيد، او گر چه معذور است و نمي تواند بلند شود و نيز نمي تواند پايش را جمع کند، با اين حال احساس شرمندگي مي کند که چرا نمي تواند در برابر آن شخص محترم بلند شود و از پيشگاه آن بزرگ عذرخواهي مي کند. اولياي خدا نيز در برابر کارهايي که از يک سو ناچارند انجام دهند و از سوي ديگر حيا اجازه نمي دهد در منظر ديگران انجام دهند، از انجام آنها در حضور خداوند فوق العاده شرمنده اند و احساس کوتاهي و گناه مي کنند؛ با اينکه چاره اي از انجام آن کارها ندارند چون آن کارها از ضروريات  و لوازم زندگي مادي به حساب مي آيند و گريزي از آنها نيست.

ارزيابي پاسخ دوم
حاصل اين پاسخ آن است که درک عظمت و معرفت کامل به معبود در اولياي خدا، باعث مي گردد که آنان همواره در پيشگاه باعظمت خداوند احساس تقصير و گناه داشته باشند. با اين پاسخ تا حدودي ما به فهم و درک علت توبه، استغفار و گريه هاي اولياي خدا رهنمون مي گرديم، اما هنوز جاي اين سؤال باقي مانده که انجام کارهايي که لازمه زندگي دنيايي است و به هيچ وجه تقصير و کوتاهي به حساب نمي آيد، چگونه در چشم اولياي خدا آن قدر زشت و ناپسند جلوه مي کند که از ترس عقوبت و زشتي آن، چنان