صفحه ١٦٩

مي کند و لذت بخش قلمداد کردن گناه را ناشي از وسوسه و آراستگي گناه از سوي شيطان مي داند و دراين باره مي فرمايد: قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ؛(148) «[شيطان] گفت: خداوندا، به سبب آنکه مرا به راه هلاکت افکندي هرآينه در زمين [باطل را] در نظرشان مي آرايم و همگي شان را گمراه مي کنم».

 گونه هاي تصرفات شيطان در انسان
به طورکلي تصرفات و کارهاي شيطان به دو دسته تقسيم مي شوند:
1. تصرف و دخالت در شناخت ها و باورهاي انسان به وسيله القائات و وسوسه هاي خود. در اين راستا گاهي شيطان با وسوسه و تشکيک يقين انسان را تبديل به شک مي کند و باعث ترديد انسان در امر يقيني مي شود. مثلاً به انسان چنين القا مي کند که چنان که پيش تر درباره فلان امر به خطا رفتي، ممکن است در اين امري که يقيني مي پنداري نيز خطا کرده باشي. حتي شيطان گاهي در يقيني و بديهي ترين کارها که از سوي هيچ انسان عاقلي قابل انکار نيست، انسان را به ترديد وامي دارد و باعث مي گردد که انسان در آن امر بديهي نيز شک کند.
2. تصرفات شيطان در رفتار انسان که به وسيله آراستن و زيبا نشان دادن رفتاري، انسان را به سمت انجام آن سوق مي هد و با القا و ايجاد توهم وجود لذت فوق العاده در کار زشتي، انسان را به انجام آن وامي دارد و پس از آنکه انسان به موهوم و غيرواقعي بودن آن لذت پي  برد، دوباره با ترفند و حيله اي جديد انسان را فريب داده و به انجام همان گناه وامي دارد و پي در پي انسان را اسير وسوسه ها و فريفته لذت هاي موهوم مي سازد. از جمله دخالت ها و تأثيرات شيطان در انسان اين است که ترس و بيم از انجام و امتثال تکليف واجب الاهي را در انسان برمي انگيزاند و بدين وسيله مانع انجام