صفحه ١٥٣

حيواني وامي دارد و پيوسته با خواسته هاي پي درپي و سيري ناپذيرش زمينه گناه و گرفتار شدن به غضب خداوند و هلاکت را فراهم مي آورد. در برابر نفس امّاره که پيوسته انسان را به سوي مراتب پست حيواني مي کشاند و او را از تعالي و کمال بازمي دارد، نفس ملکوتي و به تعبير ديگر «خود الهي» قرار دارد که انسان را از پرداختن به خواسته هاي پست بازمي دارد و او را به کمال و تعالي فرامي خواند. امّا در مباحث فلسفي و عقلي اثبات شده، که نفس انسان واحد است و داراي قوا و حيثيت هاي گوناگون مي باشد. حيثيتي از نفس در تکاپوي خواسته هاي مادي و حيواني است و حيثيتي از نفس در پي خواسته هاي معنوي، چون علم دوستي و يا بالاتر از همه تقرب به خداست. آن حيثيت و قواي نفس که به سمت غرايز پست حيواني جهت گيري شده نفس امّاره ناميده شده و آن حيثيتي از نفس که در پي خواسته هاي متعالي است، خود ملکوتي و الهي ناميده شده است. پس در حقيقتْ نفس انسان متعدد نيست بلکه نفس واحد داراي قواي متعدد است که در عمل با يکديگر تزاحم دارند. به لحاظ اينکه نفس داراي قوايي است که به سمت غرايز حيواني و پست تمايل دارند نفس امّاره ناميده مي شود و در مقابل، از آن لحاظ که نفس داراي قوايي است که او را به سمت خواسته هاي برتر فرامي خواند و به مقاومت در برابر خواسته هاي پوچ حيواني وامي دارد، نفس ملکوتي و الهي ناميده مي شود و از همين جا اصطلاح تضادّ و تقابل عقل و نفس و جنگ آنها با يکديگر پديد مي آيد، و منظور از جنگ عقل با نفس، تضادّ بُعد حيواني نفس با بُعد ملکوتي آن است.

 راهکار کنترل غرايز نفساني و برتري لذت هاي اخروي
انسان داراي حيثيت ها و شئون گوناگون طولي و عرضي است که خواسته هاي متفاوتي دارند که بين آنها تزاحم رخ مي دهد. و در نهايتْ انسان داراي قدرت تصميم گيري است