صفحه ١٨٦

اول اذانْ يخ حوض مدرسه را مي شکست و تا نزديک طلوع آفتاب وضوي او به طول مي انجاميد و به زحمت نمازش را ادا مي خواند. برخي افراد نيز گرفتار وسواس فکري هستند و چنان که اشاره کرديم، در برابر برهان و دليل قطعي هم تسليم نمي گردند و همواره در حالت ترديد و شک به سر مي برند. شايد در آغاز به حقايق و معارف اصيل اعتراف و يقين داشته باشند، اما به تدريج تحت تأثير القائات و وسوسه هاي شيطاني به جايي مي رسند که هيچ امري را يقيني و قطعي و ثابت نمي دانند. اين حالت تزلزل و تشکيک در امور يقيني و قطعي حالتي غيرطبيعي و ناشي از خروج از مدار فطرت و به تعبيرديگر خروج از انسانيت است. امير مؤمنان(عليه السلام) درباره اين گروه که از مدار انسانيت خارج گشته اند مي فرمايند: فَالصُّورَه صُورَه إِنْسَانٍ وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوَانٍ لا يَعْرِفُ بَابَ الْهُدَى فَيَتَّبِعَهُ وَلا بَابَ الْعَمَى فَيَصُدَّ عَنْهُ وَذَلِک مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ؛(168) «پس چنين کسي سيماي انساني ولي دلي حيواني دارد، نه راه هدايت را شناسد که در آن گام نهد و نه درِ گمراهي را داند که آن را بربندد. پس او مرده اي است در بين زندگان».

 خشک چشمي
در ادامه مناجات، حضرت از چشمي که از خوف خدا گريان نمي گردد شکايت دارند و مي فرمايند: وعيناً عَنِ البکاءِ مِنْ خوفِک جامده، واِلي ما يَسُرُّها طامحه؛ «خدايا، به تو شکايت مي کنم از چشمي که از خوف تو اشک نمي بارد و به آنچه شادش کند خيره مي شود».
وقتي انسان به قساوت دل مبتلا شد آثارش در بدن و به خصوص در چشم ظاهر مي گردد و به ديگر سخن، خشکي چشم و عدم گريه از خوف خدا اثر و نشانه قساوت دل است. دلي که جولانگاه شيطان گردد و هوا هاي نفساني آن را احاطه کنند،