صفحه ٣٠١

لَا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَکنْ لِيُخْطِئَهُ وَأَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَکنْ لِيُصِيبَهُ وَأَنَّ الضَّارَّ النَّافِعَ هُوَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ؛(272) «هيچ بنده اي مزه ايمان را نچشد، تا آنکه بداند آنچه به او رسيده، از او نمي گذشت و او را گريزي از آن نبود و آنچه از او گذشته است به او نمي رسيد،  و اينکه زيان بخش و سودرسان تنها خداوند عزّ و جلّ است».
مؤمن ره يافته به مقام يقين باور دارد که خداوند قادر، حکيم و مهربان بر جهان حکومت مي کند و بخشش ها و عطاياي خويش را بر اساس مصلحت و استعداد افراد تقسيم مي کند و نيز بر اساس حکمت و مصلحت خويش افراد را با سختي ها و مصيبت ها مواجه مي گرداند. ازاين روي، اگر مصيبتي بر او وارد شود و چيزي را از دست بدهد ناراحت نمي شود؛ چون مي داند که مدبر عالم از روي حساب و حکمت چنان تقديري را براي او رقم زده است و آنچه رخ داده به صلاح اوست. ناراحتي و نگراني او از آن است که نکند به جهت کوتاهي و گناهي که از او سرزده و يا به جهت آنکه حق کسي را ضايع ساخته خداوند آن مصيبت و گرفتاري را براي او پديد آورده است. اگر کسي با مصيبتي مواجه گرديد، مالي را از دست داد و خسارتي بر او وارد آمد، نبايد بي تابي و ناشکيبايي کند؛ بلکه به وارسي رفتار خود بپردازد و اگر اشتباه و کوتاهي از او سرزده به جبران آن بپردازد و از خداوند طلب بخشش کند. اگر اشتباه و کوتاهي از او سرنزده، باور داشته باشد که خداوند به وسيله آنچه بر او وارد آمده، او را امتحان و آزمايش کرده است، پس بکوشد که سربلند از آزمايش الاهي خارج شود و ناشکيبايي نکند و راضي به خواست خدا باشد.

هدايت و رستگاري مؤمن در پرتو نور يقين
دل مرکز احساسات،  عواطف و ادراک است و بيم و اميد به دل مربوط مي گردند. از منظر