صفحه ٣٤٦

آنان بر اساس تصوري فاسد و غلط بر اين باور بودند که خداوند دختراني دارد که به جهت محبت و علاقه و رودربايستي، خواسته آنان را تأمين مي کند. ازاين جهت وقتي گناهي مرتکب مي شدند که کيفر آن عذاب و آتش جهنم بود، به بت هايي که نماد ملائکه ـ که از نظر آنان دختران خـدا بودند ـ به شمار مي رفتند متوسل مي شدند و در برابر آنها تعظيم و کرنش مي کردند تا نظر دختران خدا را به سوي خود جلب کنند و آنان نيز در نزد خداوند شفاعت کنند و خداوند براي خشنودي دخترانش و براي اينکه آنان از او نرنجند و آزرده نشوند، از عقوبت و کيفر گناهکار صرف نظر  کند. قرآن درباره اين عقيده فاسد مشرکان مي فرمايد:
وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِکونَ؛(309) «و به جاي خدا چيزهايي را مي پرستند که نه زيانشان مي رساند و نه سودشان مي دهد و گويند: اينها شفيعان ما نزد خدايند. بگو: آيا خداي را به چيزي خبر مي دهيد که در آسمان ها و زمين سراغ ندارد؟ او پاک و برتر است از آنچه [با او] شريک مي سازند».

 شفاعت از منظر اسلام
اما شفاعتي که در اديان توحيدي و به خصوص در اسلام مطرح شده است (و حتي وهابيت نيز با استناد به حديثي که رسول خدا(صلي الله عليه و آله) در آن فرمودند: ادَّخَرْتُ شَفَاعَتِي لِأَهْلِ الْکبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي؛(310) «شفاعتم را براي اهل گناهان کبيره از امتم ذخيره کرده ام» اصل آن را پذيرفته اند ولي آن را مختص به شفاعت پيامبر(صلي الله عليه و آله) در آخرت مي دانند و اعتقاد به شفاعت