صفحه ٢٣٧

آيات قرآن، ضلالت و گمراهي و شقاوتمندي بندگان همانند سعادت آنان به خداوند نسبت داده شده است؛ نظير آيه:
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِک کالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِک هُمُ الْغَافِلُونَ؛(210) «و هرآينه بسياري از جنيان و آدميان را براي دوزخ پديد آورديم، [زيرا] دل هايي دارند که به آن [حق  را] درنمي يابند و چشم هايي دارند که بدان [حق  را] نمي بينند و گوش هايي دارند که به آن [حق را] نمي شنوند. اينان بسان چهارپايان اند، بلکه گمراه ترند؛ آنان همان غافلانند». 
همين ادب را حضرت ابراهيم(عليه السلام) نيز در سخن خود رعايت کرده و با اينکه هم بيماري و هم شفاء از سوي خداست، اما آن حضرت بيماري را به خود نسبت داده و شفاء را به خداوند، و مي فرمايد: وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ؛(211) «و چون بيمار شوم شفايم بخشد». 

 اميد به رحمت بي انتهاي الهي
اِلهى،‏ هَلْ تُسَوِّدُ وُجُوهاً خَرَّتْ‏ ساجِده لِعَظَمَتِک، اَوْ تُخْرِسُ اَلْسِنَه نَطَقَتْ بِالثَّنآءِ عَلى‏ مَجْدِک‏ وَجَلالَتِک، اَوْ تَطْبَعُ عَلى‏ قُلُوبٍ انْطَوَتْ عَلى‏ مَحَبَّتِک، اَوْ تُصِمُّ‏ اَسْماعاً تَلَذَّذَتْ بِسِماعِ ذِکرِک فى‏ اِرادَتِک، اَوْ تَغُلُّ اَکفّاً رَفَعَتْهَا الْأمالُ اِلَيْک رَجآءَ رَاْفَتِک، اَوْ تُعاقِبُ اَبْداناً عَمِلَتْ بِطاعَتِک حَتّى‏ نَحِلَتْ فى‏ مُجاهَدَتِک، اَوْ تُعَذِّبُ اَرْجُلاً سَعَتْ فى‏ عِبادَتِک. اِلهى،‏ لا تُغْلِقْ عَلى‏ مُوَحِّديک