صفحه ٢٧٥

بر راجح و خير محدود و زودگذر را به خير ديرپاي و داراي آثار ماندگار ترجيح مي دهند و ازاين جهت، خير ناچيز و محدود دنيا را بر خير ابدي آخرت ترجيح مي دهند و منطقشان اين است که نبايد نقد را فداي نسيه کرد و چون دنيا نقد است و آخرت نسيه، بايد نقد را غنيمت شمرد و دنيا را برگزيد و از آخرت چشم پوشيد. درصورتي که منطق عقل حکم مي کند که گاهي بايد انسان نسيه را بر نقد ترجيح دهد و بر اساس همين منطق است که انسان در امور دنيايي و زندگي روزمره خود نيز گاهي نقد را فداي نسيه مي کند. کارگري که تن به کار مي دهد و دانش آموزي که درس مي خواند و پژوهشگري که به امر پژوهش مي پردازد، براي کسب ثروت و موقعيت علمي و اجتماعي، از راحتي ها و بسياري از لذت ها مي گذرند و محدوديت ها و محروميت هايي را بر خود هموار مي کنند.

ارزش پي  جويي خير و اهداف ارزشمند و اميد بستن به آنها
با توجه به آنچه گفتيم، انسان بايد طالب خير واقعي باشد و به وسيله عقل و آموزه هاي قرآني و روايات، خير واقعي را بشناسد و درصدد تأمين آن برآيد و بي ترديد اميد بستن به خير واقعي و آرزو کردن آن مطلوب و پسنديده است و آنچه مورد نکوهش قرار گرفته، آرزوهاي طولاني مربوط به امور دنيايي و دل بستگي به مقامات و موقعيت هاي اعتباري و زودگذر است که انسان را از پرداختن به آخرت که مطلوبيت ذاتي دارد باز مي دارد و محروم مي سازد. برخي براي رسيدن به موقعيت و مقام سال ها زحمت مي کشند و براي اينکه به اهداف سياسي خود برسند حزب تشکيل مي دهند. چنان که در کشورهاي غربي رايج است که با هزار وعده و وعيد و فريب و نيرنگْ مردم را دور خود جمع مي کنند تا در انتخابات رأي آنان را جمع کنند و کرسي پارلمان و مقام رياست جمهوري را در اختيار خود گيرند. اين گونه رفتار چون معطوف به دنياست و